ترجمه
خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد، پس رودخانهها به اندازه (ظرفیت) خویش جارى شده و سیلاب كفى را بر خود حمل كرد. و از (فلزّات) آنچه كه در آتش بر آن مىگدازند تا زیور یا كالایى بدست آرند، كفى مانند كفِ سیلاب (حاصل شود.) اینگونه خداوند حق و باطل را (بهم) مىزند. پس كف (آب) به كنارى رفته (و نیست شود) و امّا آنچه براى مردم مفید است در زمین باقى بماند. خداوند اینگونه مثالها مىزند.
نکته ها
در این آیه دو مثال براى معرّفى باطل ذكر شده است، یكى مثال كفى كه بر روى آب ظاهر مىشود و دوم كفى كه هنگام ذوب فلزات، روى آنها را مىپوشاند.
باطل همچون كف است، زیرا: 1. رفتنى است، 2. در سایه حقّ جلوه مىكند، 3. روى حقّ را مىپوشاند، 4. جلوه دارد، ولى ارزش ندارد. نه تشنهاى را سیراب مىكند نه گیاهى از آن مىروید، 5. با آرام شدن شرایط محو مىشود، 6. بالانشین پر سر وصدا، امّا توخالى و بىمحتوى است. چنانكه در آیات دیگر نیز بر این امر تأكید شده است:
«بل نقذف بالحقّ على الباطل فیدمغه»(36)، با حقّ بر سر باطل مىكوبیم.
«یمح اللَّه الباطل»(37)، خداوند باطل را محو مىكند.
«و ما یبدىء الباطل و مایعید»(38)، باطل در دنیا و آخرت محو و نابود است.
«انّ الباطل كان زهوقا»(39)، همانا باطل رفتنى است.
«جاء الحقّ و زهق الباطل»(40)، حقّ آمد و باطل رفت.
تمثیل، مسائل عقلى را محسوس و راه رسیدن به هدف را نزدیك مىنماید، مطالب را همگانى و لجوجان را خاموش مىسازد، لذا قرآن از این روش بسیار استفاده نموده است.
پيام ها
1- فیض الهى جارى است وهركس به مقدار استعدادش بهرهمند مىشود. «اودیة بقدرها»
2- تلاش براى ساخت وسایل ضرورى(متاع) یا رفاهى(حِلیة) ممدوح است. «یوقدون علیه فى النّار»
3- در كورهى حوادث است كه ناخالصىها معلوم و حقّ و باطل ظاهر مىشود. «یوقدون علیه... زبدٌ مثله»
4- وجود باطل، اختصاص به مكان و زمینهى خاص ندارد. (كف، هم بر روى سیل سرد و هم بر روى فلزات گداخته ظاهر مىشود.) «زبد مثله»
5 - سرچشمه باطل، ناخالصىهایى است كه حقّ و حقیقت بدان آلوده شده است. «یضرب اللَّه الحقّ و الباطل»
6- حقّ و باطل با هم هستند، امّا سرانجام، باطل رفتنى است. «فیذهب جُفاءً»
7- نفع مردم در حقّ است. «ما ینفع النّاس»
8 - حقّ ماندنى است. «فیمكث فى الارض»
9- هر ثروت، دانش، دوست و یا حكومتى كه براى مردم مفید باشد، ماندنى است. «ما ینفع النّاس فیمكث فى الارض»
10- آنچه از سوى خداوند نازل مىشود، همچون باران خالص وحقّ است، لیكن همین كه با مادیات درآمیخت، دچار ناخالصى وزمینهى پیدایش كف و باطل مىشود. «انزل من السّماء ماءً»