ترجمه
ما قبل از تو نیز، جز مردانى كه به سویشان وحى مىنمودیم (فرشته یا موجود دیگرى را) نفرستادیم (كه آنها از آمدن تو تعجب مىكنند، به آنها بگو:) اگر نمىدانید از اهل ذكر بپرسید.
نکته ها
این آیه یك اصل كلى را كه عقل هر بشرى مىپذیرد، مطرح مىكند وآن مراجعه به اهل علم وكارشناس است، یعنى هر چه را نمىدانید از آگاهان واهل خبرهى آنسؤال كنید. البته در زمینهى مسائل دینى، بهترین مصداقِ «اهل ذكر» اهلبیت پیامبرند. و روایات زیادى از طریق شیعه و سنّى به این مضمون وارد شده كه در جلد سوم ملحقات احقاق الحق، صفحهى 482 به بعد نقل شده است.
طبرى، ابن كثیر و آلوسى نیز در تفاسیرشان، ذیل این آیه، اهلِ ذكر را اهل بیت پیامبر معرفى كردهاند.
در جلد 23 بحار صفحه 172 به بعد، حدود شصت روایت در این باره نقل شده كه در برخى از آنها، امامان معصوم فرمودهاند: «نحن واللَّه اهل الذكر المسئولون» بخدا قسم ما هستیم، آن اهل ذكرى كه مردم باید سؤالات خود را از آنان بپرسند.
پيام ها
1- پیامبران الهى همه از جنس خود بشر بودهاند، نه از جنس فرشتگان. «و ما ارسلنا ...الاّ رجالاً»
2- پیامبران، همه مرد بودهاند، آنهم مردانِ بالغ ورشید. (گرچه بعضى مثل عیسى و یحیىعلیهما السلام در طفولیت به نبوت رسیدهاند.) «رجالاً»
3- نزول وحى الهى بر یك انسان تعجبى ندارد، این سنت خداوند براى هدایت بشر بوده است. «رجالاً نوحى الیهم»
4- جهل عذر نیست، پرسیدن و دانستن وظیفه است. «فسئلوا»
5- مسائل دین را باید از كارشناس دین پرسید، نه هر كس اندك آشنائى با دین دارد. «فسئلوا اهل الذكر»
6- آنجا كه انسان خود چیزى را مىداند، سؤال معنى ندارد، مگر آنكه بخواهد از دانستهى خود فرار كند. «فسئلوا ... ان كنتم لاتعلمون»
7- اگر پرسش از اهل ذكر لازم باشد، پس پذیرش پاسخ او نیز لازم است، وگرنه سؤال لغو است. «فسئلوا اهل الذكر»
8- آنجا سؤال كنیم كه خود نتوانیم بدانیم، نه آنكه هر چه را نمىدانیم، بدون آنكه فكر و تأملى كنیم، فوراً سؤال كنیم. آیه نمىفرماید: «فسئلوا ...ان لم تعلموا» اگر نمىدانید سؤال كنید، بلكه مىفرماید: «فسئلوا ...ان كنتم لاتعلمون» یعنى اگر نمىتوانید بدانید، سؤال كنید.