ترجمه
خداوند، برده مملوكى را مثل مىزند كه بر هیچ چیز توانایى ندارد وكسى كه (آزاد است و) ما به او رزق نیكو از جانب خود دادهایم، پس او مخفیانه و آشكارا از آن رزق انفاق مىكند. آیا (این دو نفر) برابرند؟ (اگر نزد شما دو انسان توانا و ناتوان برابر نیستند، پس چگونه سنگ و چوب را با خداوند برابر مىدانید) ستایش مخصوص خداست، امّا بیشترشان نمىدانند.
وخداوند دو مرد را مثال مىزند كه یكى از آن دو گُنگ است كه بر هیچ چیز توانایى ندارد و سربار مولاى خویش است، بگونهاى كه هر كجا او را مىفرستد، هیچ سودى با خود نمىآورد، آیا او با كسى كه به عدالت فرمان مىدهد و خود بر راه مستقیم مىرود برابر است؟.
پيام ها
1- شما كه دو انسان (مولى و عبد) را یكسان نمىدانید، چگونه خالق و مخلوق را مساوى مىدانید. «هل یستوى»
2- با سؤال ومثال، وجدان را بیدار ومردم را به فكر وادارید. «ضرباللَّه مثلاً... هلیستون»
3- ریشهى شرك مردم، جهل است. «بل اكثرهم لایعلمون»
4- آزادى یك نعمت الهى است «لایقدر على شىء - ینفق منه سرّاً و جهراً»
5- رزق حسن زمانى زیباست كه همراه با انفاق باشد. «رزقا حسنا فهو ینفق منه» و زبان گویا زمانى ارزش دارد كه همراه با امر به عدالت باشد. «من یأمر بالعدل»
6- انفاق سرّى از انفاق عَلَنى، بهتر است. (كلمهى «سرّ» قبل از «جهر» آمده است)
7- زبان، كلید روزى است. «ابكم لایقدر على شىء، كلُّ على مولاه ... لایأت بخیر»
8- امر به معروف زمانى اثر دارد كه آمر نیز در راه درست باشد. «یأمر بالعدل و هو على صراط مستقیم»
9- افراد مالك نیز از خود چیزى ندارند ودر سایه رزق الهى به نوایى رسیدهاند. (در آیه به جاى اینكه در برابر «مملوك» كلمهى «مالك» قرار گیرد، «رزقناه» آمده است)