ترجمه
او (فرعون) و سپاهیانش به ناحقّ در زمین تكبّر ورزیدند و پنداشتند كه آنان به سوى ما بازگردانده نمىشوند.
نکته ها
استكبار و مستكبر
* در طول تاریخ، افراد مغرور و متكبّرى بودهاند كه خودشان را محور و مركز همه چیز مىپنداشتند. در این سوره فرعون مىگوید: «ما علمتم لكم من اله غیرى» من جز خودم براى شما معبودى سراغ ندارم و هنگامى كه ساحران به موسى ایمان آوردند گفت: «آمنتم به قبل أن آذن لكم» آیا بدون اجازهى من به موسى ایمان آوردهاید.
فرعون توقّع دارد كه هیچ كس بدون اجازهى او، هیچ عقیدهاى نداشته باشد. امروز نیز فرعونها، ابرقدرتهایى هستند كه مىخواهند خود را محور فرهنگ، سیاست، اقتصاد و صاحب اختیار جهان بدانند.
* مستكبران گاهى براى قدرتنمایى، فرد یا گروه یا كشورى را نابود مىكنند یا مورد لطف قرار مىدهند. نظیر نمرود كه به حضرت ابراهیم گفت: «اَنا اُحیى و اُمیت»(60) حیات و مرگ این مردم به دست من است، هر كه را بخواهم مىكشم و هر كه را بخواهم از زندان آزاد مىكنم.
* مستكبران، گاهى زرق و برق و جلوههاى مادّى را به رخ مردم مىكشند، همانگونه كه فرعون مىگفت: «ألیس لى مُلك مصر وهذه الانهار تجرى من تحتى»(61) آیا حكومت مصر از آنِ من نیست؟ آیا نمىبینید كه این نهرها از زیر كاخ من جارى است؟
* مستكبران، گاهى با ارعاب، مردم را به تسلیم وادار مىكنند. فرعون به ساحرانى كه به موسى ایمان آوردند گفت: «لاُقطّعنّ أیدیكم و أرجُلكم من خلاف»(62) من دست و پاى شما را بر خلاف یكدیگر قطع مىكنم.
* مستكبران، گاهى با مانور وخودنمایى، مردم سادهلوح را فریفتهى خود مىكنند. قارون بهگونهاى در كوچه وبازار راه مىرفت كه مردم دنیاپرست، آه از دل كشیده و مىگفتند: اى كاش براى ما نیز آنچه براى قارون است وجود داشت.(63)
* مستكبران، گاهى با تطمیع مىخواهند مغزها و فكرها را بخرند. چنانكه فرعون به ساحران گفت: اگر آبروى موسى را بریزید، من به شما پاداش بزرگى مىدهم وشما را از مقرّبان دربارم قرار مىدهم.(64)
* مستكبران، گاهى با سفرهاى خود دلها را متزلزل مىكنند. قرآن مىفرماید: گردش كفّار در شهرها تورا مغرور نكند.(65)
* مستكبران گاهى با تحقیر دیگران جنگ روانى به راه مىاندازند و به طرفداران انبیا نسبتهاى ناروا مىدهند و آنان را اراذل و اوباش مىخوانند.(66)
* مستكبران، گاهى با ایجاد ساختمانهاى بلند و رفیع، دلربایى مىكنند. فرعون به وزیرش هامان گفت: برجى براى من بساز تا از آن بالا روم و خداى موسى را ببینم!(67)
واقعاً قرآن چقدر زنده است كه خلق و خوى و رفتار و كردار زشت مستكبران را به گونهاى ترسیم كرده كه با زمان ما نیز قابل تطبیق است.
پيام ها
1- مردم از دین حاكمان پیروى مىكنند. «استكبر هو و جنوده»
2- معیار ستایشها و انتقادهاى قرآن، حقّ است. «بغیر الحقّ»
3- غفلت از گذرا بودن دنیا و گمان به جاودانگى، زمینهساز خوى استكبارى است. «وظنّوا أنّهم الینا لا یرجعون»
4- عدم اعتقاد و توجّه به معاد و حساب، زمینهى شكلگیرى استكبار است. «لایرجعون»