ترجمه
همانا فرعون در سرزمین (مصر) سركشى كرده و مردم آنجا را فرقه فرقه نموده است، گروهى از آنان را به زبونى و ناتوانى كشانده، پسرانشان را سر مىبرد و زنانشان را (براى كنیزى) زنده نگه مىدارد. به راستى كه او از تبهكاران است.
نکته ها
كلمهى «شِیَع» جمع «شیعة»، در اصل به معناى دنبالهروى و تبعیّت است ولى از آنجا كه در یك گروه، معمولاً بعضى از بعضى دیگر پیروى مىكنند، به معناى گروه نیز مىآید.
كلمهى «نساء» به معناى زنان است، ولى شاید در این آیه مراد دختران باشند، زیرا در برابر پسران قرار گرفتهاند.
كلمهى «فرعون» نام شخص نیست، بلكه عنوان پادشاهان مصر بوده است. چنانكه «كسرى» عنوان پادشاهان ایران و «قیصر» عنوانِ پادشاهان روم بوده است.(13)
پيام ها
1- شناخت اوضاع و احوال جوامع در هنگام ظهور و بعثت پیامبران، امرى لازم است. «اِنّ فرعون...»
2- در شناخت نظامها، اشخاص مهم نیستند، بلكه عملكردها اهمیّت دارند. «انّ فرعون علا فى الارض» (نام «فرعون» بهخاطر عملكرد استكبارى ومتجاوزانه اوست)
3- تكبّر و گردنكشى، زمینهى فساد و گناه است. «علا فى الارض... یستضعف... یذبّح...»
4- تفرقه اندازى، بارزترین اهرم سلطه مستكبران بر مردم است. «جعل اهلها شیعا» (تا وقتى مردم اتّحاد و همبستگى داشته باشند، طاغوتها قدرتى ندارند و نمىتوانند كارى از پیش ببرند.)
5 - تفرقه، مقدّمهى ذلّتپذیرى است. ابتدا مردم گروهگروه و متفرّق مىشوند سپس به استضعاف كشیده مىشوند. «شیعاً یستضعف»
6- اعمال خلاف كارگزاران، به پاى حاكم نیز حساب مىشود. در این آیات تمام جنایات یاران فرعون، به شخص او نیز نسبت داده شد.«جعل، یستضعف، یذبّح»
7- خداوند، مسأله تفرقه افكنى را قبل از قتل و كشتار ذكر فرموده است. شاید به خاطر آن كه تفرقه زمینهى كشتن و یا مهمتر از كشتن است. «شیعاً... یذبّح»
8 - سیاستگذار و دستوردهنده نیز عامل و فاعل جرم شناخته مىشود. «انّ فرعون... یستضعف، یذبّح، یستحیى»
9- تفرقه افكنان مفسدند. «كان من المفسدین»
آرى هر جامعه كه حاكمش متكبّر، مردمش متفرّق، نیروهاى فعّالش مورد تهدید و منافعش در كام طبقه مرفّه باشد، جامعهاى فرعونى و طاغوتى است.