ترجمه
نزدیك است كه برق، نور چشمانشان را برباید. هرگاه كه (برق آسمان در آن صحراى تاریك وبارانى) براى آنان بدرخشد، در آن حركت كنند، ولى همین كه تاریكى، ایشان را فرا گرفت بایستند. واگر خداوند بخواهد، شنوایى و بینایى آنان را (از بین) مىبرد، همانا خداوند بر هر چیزى تواناست.
نکته ها
منافقان، تاب وتوان دیدن دلائل نورانى و فروغ آیات الهى را ندارند. همانند مسافر شبگرد در بیابان كه در اثر برقِ آسمان، چشمانش خیره مىشود و جز چند قدم بر نمىدارد. منافقان در جامعه اسلامى هر چند گاهى چند قدمى پیش مىروند، ولى در اثر حوادث یا اتّفاقاتى از حركت باز مىایستند. آنان چراغ فطرت درونى خویش را خاموش كرده ومنتظر رسیدن نورى از قدرتهاى بیرونى ماندهاند.
هرگاه گفته مىشود خداوند بر هر كارى قادر است، مراد كارهاى ممكن است. مثلاً اگر گفتیم فلانى ریاضىدان است، معنایش آن نیست كه بتواند حاصل جمع 2+2 را 5 بیاورد. زیرا این امر محال است، نه آنكه آن شخص قادر بر جمع نمودن آن نباشد. كسانى از امام علیه السلام سؤال كردند: آیا خداوند مىتواند كرهى زمین را در تخم مرغى قرار دهد؟ امام ابتدا یك پاسخ اقناعى دادند كه با یك عدسىِ چشم، آسمان بزرگ را مىبینیم، سپس فرمودند: خداوند قادر است، امّا پیشنهاد شما محال است. [203] درست مانند قدرت ریاضىدان كه مسئلهى محال را حل نمىكند.
سیماى منافق در قرآن
منافق در عقیده وعمل، برخورد وگفتگو، عكسالعملهایى را از خود نشان مىدهد كه در این سوره وسورههاى منافقون، احزاب، توبه، نساء و محمّد آمده است. آنچه در اینجا به مناسبت مىتوان گفت، این است كه منافقین در باطن ایمان ندارند، ولى خود را مصلح و عاقل مىپندارند. با همفكران خود خلوت مىكنند، نمازشان با كسالت و انفاقشان با كراهت است. نسبت به مؤمنان عیبجو و نسبت به پیامبر صلى الله علیه وآله موذىاند. از جبهه فرارى و نسبت به خدا غافلاند. افرادى یاوهسرا، ریاكار، شایعه ساز و علاقمند به دوستى با كفارند. ملاك علاقهشان كامیابى و ملاك غضبشان، محرومیّت است. نسبت به تعهّداتى كه با خدا دارند بىوفایند، نسبت به خیراتى كه به مؤمنین مىرسد نگران، ولى نسبت به مشكلاتى كه براى مسلمین پیش مىآید شادند. امر به منكر ونهى از معروف مىكنند. قرآن در برابر این همه انحرافهاى فكرى وعملى مىفرماید: «انّ المنافقین فى الدّرك الاسفل من النار» [204]
پيام ها
1- منافق در مسیر حركت، متحیّر است. «أضاء... مشوا، أظلم... قاموا»
2- حركت منافق، در پرتو نور دیگران است. «اضاء لهم»
3- منافق به سبب اعمالى كه مرتكب مىشود، هر لحظه ممكن است گرفتار قهر خداوندى شود.«و لو شاء اللّه لذهب بسمعهم»
4- سنّت الهى، آزادى دادن به همه است و گرنه خداوند مىتوانست منافقان را كر و كور كند. «و لو شاء اللّه لذهب بسمعهم و ابصارهم»