ترجمه
و (به یاد آر) زمانى كه به (زید بن حارثه،) كسى كه خداوند بر او نعمت (اسلام و ایمان) داده بود و تو (نیز) به او نعمت (آزادى) داده بودى مىگفتى: همسرت را نگاه دار (و او را طلاق نده) و از خدا پروا كن و در دلت چیزى را پنهان مىداشتى كه خداوند آن را آشكار مىكند و از مردم مىترسیدى در حالى كه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسى. پس چون دوران كامیابى زید از همسرش پایان یافت (و از او جدا شد)، ما او را به همسرى تو در آوردیم تا در مورد ازدواج مؤمنان با زنان پسر خواندههایشان هنگامى كه طلاق گیرند مشكلى نباشد، و فرمان خداوند انجام شدنى است.
نکته ها
«اَدعیاء» جمع «دعى» به معناى پسر خوانده است. «وَطَر» به معناى نیاز و حاجت است.
به گفتهى اكثر مفسّران و مورّخان، این آیه مربوط به زید بن حارثه است. او بردهاى بود كه خدیجه به پیامبر اسلام بخشید و حضرت آزادش نمود. قبیلهى زید او را از خود راندند و پیامبر زید را فرزند خواندهى خود قرار داد. بعد از ظهور اسلام، زید به آیین محمد صلى الله علیه وآله گروید و از مسلمانان ممتاز و فرمانده لشكر در جنگ موته شد و در همان جنگ به شهادت رسید.
پیامبر از دختر عمّهاش زینب - كه زنى سرشناس و از نوههاى عبدالمطّلب بود - براى زید خواستگارى كرد. در آغاز، زینب خیال كرد حضرت او را براى خودش خواستگارى مىكند. امّا بعد كه فهمید براى زید است ناراحت شد، زیرا تا آن زمان هیچ زن آزادى (تا چه رسد به زنان سرشناس) همسر برده نمىشد. (گرچه بردهاى آزاد و پسر خواندهى پیامبر و از مسلمانان ممتاز باشد.)
پس از ازدواج، ناسازگارى بین آنان آغاز شد و زید تصمیم گرفت زینب را طلاق دهد. بارها نزد پیامبر رفت ولى آن حضرت به او مىفرمود: همسرت را نگاه دار و طلاق نده، «امسك علیك زوجك». به هر حال زید او را طلاق داد و دو ضربهى روحى و اجتماعى بر زینب وارد شد، یكى همسر زید شدن كه جامعهى آن روز این كار را نمىپسندید، دوم طلاق گرفتن.
پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله به امر خداوند مأمور شد تا دو سنّت جاهلى را بشكند.
الف: گرفتن همسر پسر خوانده كه در جاهلیّت مانند گرفتن همسرِ فرزند ناروا بود.
ب: گرفتن همسر بردهى خود كه این هم در آن زمان، زشت و ناروا بود.
پیامبر اكرم زینب را به ازدواج خود در آورد و به مردم اطعامى داد كه براى هیچ یك از همسران دیگرش نداد. چون در این آیه جملهى «زوّجناكها» آمده، یعنى ما زینب را به ازدواج تو در آوردیم تا عادات و رسوم جاهلى را با عمل تو بشكنیم؛ زینب نیز بر سایر همسران پیامبر مباهات مىكرد كه ازدواج شما به خواست پیامبر اكرم بوده ولى ازدواج من به فرمان خداوند متعال بوده است.
سؤال: مراد از جملهى «تُخفى فى نفسك مَا اللّه مُبدیه» كه خداوند به پیامبر اكرم مىفرماید: تو در دل، مسألهاى را پنهان داشتى كه خدا آن را آشكار مىكند؛ چیست؟
پاسخ: امام رضاعلیه السلام در پاسخ سؤالات مأمون پیرامون عصمت انبیا فرمود: خداوند نام همسران پیامبر را به آن حضرت آموخته بود و در میان آنان نام زینب دختر جحش نیز بود؛ حضرت دید او همسر زید است و چگونه زن زید همسر او خواهد شد؟ این معنا در دل حضرت بود كه با حكم خداوند به ازدواج پیامبر با زینب، حكمت آن آشكار شد.(396) بنابراین پیامبر هرگز كارى خلاف عصمت و مقام نبوّت انجام نداده و از قبل علاقهاى به هیچ زنى نداشت تا چه رسد به همسر زید، پسرخوانده خود! نعوذ باللّه.
اوامر دو گونه است: مولوى، كه باید عمل نمود و ارشادى كه عمل كردنش به سود انسان است. در این جا امر پیامبر اكرم، كه به زید فرمود: «امسك علیك زوجك» همسرت را نگاهدار، ارشادى بود وگرنه كسى كه خداوند با جملهى «انعم اللّه علیه» از او ستایش كرد، خلاف فرمان حضرت عمل نمىكرد. در آیهى قبل نیز خواندیم: «و ما كان لمؤمن ولا مؤمنة اذا قضى اللّه و رسوله امرا ان یكون لهم الخیرة»
پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله تصمیم و رغبتى براى ازدواج با زینب نداشت، لذا سفارش او به زید، حفظ همسرش بوده نه طلاق او. «امسك علیك زوجك... زوّجناكها»
با توجّه به دو آیهى بعد كه مىفرماید: مبلّغان واقعى از هیچ كس جز خدا نمىترسند، «ولا یخشون احد3 الاّ اللّه» مراد از ترس پیامبر در این آیه «و تخشى الناس»، ترس از جوسازىهایى بود كه به اهداف حضرت ضربه مىزد زیرا ممكن بود مردم بگویند: پیامبر با همسر یك برده یا با همسر فرزند خواندهاش ازدواج كرده است.
پيام ها
1- انبیا، مرجع رسیدگى به مسایل مردم بودند. (زید بن حارثه بارها طلاق همسرش را به حضرت اعلام كرد ولى پیامبر همواره مىفرمود: صبر كن.) «و اذ تقول»
2- خدا و رسول، ولىّ نعمت ما هستند. «انعم اللّه - انعمت»
3- در بیان نعمتها، ابتدا نعمتهاى معنوى و الهى را نام ببرید، سپس نعمتهاى مادّى و دنیوى، «انعم اللّه علیه»؛ كه مراد هدایت زید و اسلام آوردن اوست، «انعمت علیه»؛ كه مراد آزاد كردن زید از بردگى است.
4- اسلام و آزادى دو نعمت بزرگ است. «انعم اللّه علیه»؛ (توفیق مسلمان شدن. «انعمت علیه»؛ (آزاد كردن برده)
5 - اگر خواستید به جاى نام، صفتى از كسى ذكر كنید، بهترین صفاتش را نام ببرید. «لِلّذى انعم اللّه علیه و انعمت علیه»
6- هرگاه همسرى نزد شما شكایت كرد فوراً پیشنهاد جدایى ندهید. «امسك علیك زوجك» (اسلام طرفدار تحكیم بنیاد خانواده است.)
7- در امر به معروف از اهرم عاطفه و تقوا استفاده كنید. «امسك علیك زوجك اتّق اللّه»
8 - تقوا سبب تحكیم پیوند خانوادگى است. «امسك علیك زوجك و اتّق اللّه»
9- ولىّ نعمت بودن، ایجاد حقّ امر و نهى مىكند. «انعمت علیه امسك علیك زوجك»
10- لازمهى قاطعیّت و صلابت آن است كه با افكار فاسد و منحرف، گرچه افكار عمومى باشد مبارزه كنیم. «و تخشى الناس واللّه احقّ ان تخشاهُ»
11- در شكستن عادتهاى غلط اجتماعى، از هیاهوى مردم نترسید. «تخشى النّاس و اللّه احقّ ان تخشاه»
12- در اجراى فرمان خدا منتظر تأیید مجامع بین المللى نباشید. «تخشى النّاس واللّه احقّ ان تخشاهُ»
13- همهى طلاقها و جدایىها دلیل سركشى و ناشزه بودن زن نیست. (بى علاقگى زن به شوهر نباید دلیل عدم تمكین او باشد.) «قضى زیدٌ منها وطراً»
14- زناشویى از نیازهاى مهم انسان است. «وطراً» یعنى نیاز مهم واساسى.
15- مسائل زناشویى را با كنایه بگویید. «قضى زیدٌ منها وطراً»
16- رهبران دینى جامعه باید در شكستن سنّتهاى باطل پیشقدم باشند. «لكى لایكون على المؤمنین حرج» (هموار كردن راه حقّ براى دیگران یك ارزش است)
17- زنان بیوه محترم هستند و ازدواج با آنان كسر شأن نیست. «زوّجناكها» خداوند مىفرماید: این ازدواج را ما مقرّر كردیم.
18- پاى بندى به آداب و رسوم غیر الهى، زندگى را فلج مىكند. «لكى لا یكون على المؤمنین حَرَج»
19- ازدواج با همسر فرزند خوانده بعد از طلاق او جایز است. «اذا قضوا منهنّ وطراً» (فرزند خواندگى در اسلام بوده است.)