ترجمه
و بدین گونه (كه احزاب در دنیا عقوبت شدند) وعده عذاب پروردگارت دربارهى كسانى كه كفر ورزیدند قطعى شد كه آنان اهل دوزخند.
كسانى كه عرش (خدا) را حمل مىكنند وآنان كه اطراف آن هستند، پروردگارشان را با سپاس و ستایش تسبیح كرده (و به پاكى یاد مىكنند) و به او ایمان دارند و براى كسانى كه ایمان آوردهاند (از خداوند) آمرزش مىخواهند (ومىگویند:) پروردگارا! رحمت و علم تو همه چیز را فراگرفته است، پس كسانى را كه توبه كرده و راه تو را پیروى كردهاند بیامرز و آنان را از عذاب دوزخ حفظ كن.
نکته ها
در آیات قبل خواندیم كه مردم در برابر دعوت انبیا دو دسته شدند و لذا گروهى مورد مغفرت قرار مىگیرند و گروهى با قهر الهى رو به رو هستند. این آیه دعاى فرشتگان و حمایت آنان را از گروه اول بیان مىكند.
عرش چیست؟
در قرآن بیست مرتبه به عرش خدا اشاره شده است. در لغت، «عَرش»، تختِ پایه بلند و «كرسىّ» تخت پایه كوتاه است. وقتى مىخوانیم: «وسع كرسیّه السموات و الارض» كرسى او هستى را در بر گرفته، پس عرش او چگونه است؟
عرش یا كنایه از مركز قدرت الهى است و یا مركز صدور احكام الهى و مراد از «حاملان عرش» فرشتگانى هستند كه تعدادشان هشت نفر معرّفى شده است. «یحمل عرش ربّك فوقهم یومئذ ثمانیة»(38)
گفتنى است كه حقیقت عرش براى ما روشن نیست ولى از مجموع آیات شاید بتوان این مسأله را دریافت كه جهان هستى داراى یك مركز است و خداوند بر آن مركز احاطهى كامل دارد. «استوى على العرش» و اجراى ارادهى الهى از طریق فرشتگانى است كه در اطراف این مركز فرماندهى هستند.
امام صادق علیه السلام فرمود: عرش، همان علم است كه خداوند پیامبرانش را از آن آگاه كرده است. «العرش هو العلم الذّى اطلع اللّه علیه انبیائه و رسله»(39)
در كنار كلمه عرش آیاتى مطرح است كه در جمع بندى آنها انسان به مركز فرماندهى مىرسد نظیر:
«استوى على العرش»
«یغشى الّیل النّهار... له الخلق و الامر»(40)
«یدبّر الامر»(41)
«... یفصّل الآیات»(42)
«یعلم ما یلج فى الارض و ما یخرج منها و ما ینزل من السماء و ما یعرج فیها»(43)
گردش شب و روز و تدبیر امور و تفصیل آیات و آگاهى از تمام ذرّات هستى و آنچه از آسمان نازل مىشود و آنچه به آسمان بالا مىرود، رمز آن است كه تمام این امور در عرش الهى واقع مىشود.
مرحوم علامه طباطبایى مىفرماید: عرش، حقیقتى از حقایق و امرى از امور خارجى و مركز تدبیر امور جهان است.(44)
امام صادق علیه السلام فرمود: عرش و كرسى، از بزرگترین درهاى عالم غیب هستند. «العرش و الكرسى بابان من اكبر ابواب الغیوب»
مراد از عرش، تخت جسمى نیست، زیرا تخت روى آب بند نمىشود. «و كان عرشه على الماء»(45) بلكه مراد آن است كه روزى كه هنوز زمین و آسمان نبود و جهان یكسره آب بود، قلمرو فرماندهى خداوند بر آب بود و پس از پیدایش آسمانها و زمین ستاد فرماندهى جهان هستى به آسمانها منتقل شد.
پيام ها
1- قهر خداوند بر كفّار یكى از سنّتهاى الهى است. «كذلك حقّت كلمت ربّك»
2- كیفر الهى گزاف نیست بلكه بر اساس عدل و حقّ است. «حقّت كلمت ربّك»
3- مجازات و كیفر مجرمان از شئون ربوبیّت است. «حقّت كلمت ربّك»
4- عامل نابودى گذشتگان كفر بوده است. «حقّت كلمت ربّك على الذّین كفروا»
5 - مؤمنان باید به خود بنازند كه مقرّبان درگاه الهى همواره به آنان دعا مىكنند. «یحملون العرش و یستغفرون»
6- اسلام، فكر انسان را از خوراك و پوشاك و مسكن، به عرش و فرشته و تسبیح و تحمید بالا مىبرد. «یحملون العرش - یسبّحون»
7- بى نهایت، تنها خداست، حتّى عرش الهى محدودیّت دارد. «حوله»
8 - حمد و تسبیح، بارها در قرآن در كنار هم ذكر شده است و در ذكر ركوع و سجود قرین یكدیگرند. «یسبّحون بحمد ربّهم»
9- آداب دعا این است: ابتدا تسبیح و تحمید، «یسبحون بحمد ربّهم» سپس تجلیل و توصیف، «وسعت كل شىء رحمة و علما» آن گاه دعا. «فاغفر»
10- سنگینى مسئولیّت، شما را از تسبیح و تحمید خدا و یاد نیازمندان باز ندارد. فرشتگان حامل عرش، هم به یاد خدا هستند، «یسبّحون بحمد ربّهم» و هم محتاجان را دعا مىكنند. «یستغفرون للذّین آمنوا»
11- در دعا سنخیّت لازم است. فرشتگانِ اهل ایمان براى مؤمنان دعا مىكنند. «یؤمنون... یستغفرون للذّین آمنوا»
12- ایمان، رشته اتصال و ارتباط میان عالم ملك با عالم ملكوت است. «یؤمنون به و یستغفرون للذّین آمنوا»
13- استغفار كسانى در حقّ دیگران مؤثّر است كه خود اهل ایمان باشند. «یؤمنون به و یستغفرون للذّین آمنوا»
14- میان فرشتگان و انسان رابطه است. (امام سجّاد علیه السلام در صحیفهى سجّادیه به گروههایى از فرشتگان دعا و درود مىفرستد و) فرشتگان حامل عرش در این آیه به انسانها درود مىفرستند. «یستغفرون للذّین آمنوا»
15- دعا به دیگران، یك ارزش پسندیده و شناخته شدهى قرآنى است. «و یستغفرون للذّین آمنوا»
16- كسانى مشمول دعاى فرشتگانند كه اهل ایمان و عمل باشند. «آمنوا... اتبعوا»
17- توبه به تنهایى كافى نیست، پیروى عملى لازم است. «تابوا و اتبعوا»
18- راه نجات، در پیروى از راه خداست. «و اتبعوا سبیلك و قهم عذاب الجحیم»