ترجمه
حا، میم.
نزول (این) كتاب، از جانب خداوند عزیز حكیم است.
ما آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست، جز بر اساس حق و زمانبندى مشخّص نیافریدیم، و(لى) كسانى كه كفر ورزیدند، از آنچه بدان هشدار داده شدهاند، روىگردانند.
نکته ها
سرآغاز هفت سورهى غافر، فصّلت، شورى، زخرف، دخان، جاثیه و احقاف، حروف مقطعهى «حم» است كه به «حوامیم سبعه» معروف است.
از تكرار آیه «حم، تنزیل الكتاب...» در چند سوره پشت سر هم، مىتوان فهمید كه مسائل مهم و اساسى را باید تكرار كرد.
عزّت، از اوصاف و كمالاتى است كه هم براى خدا آمده، «من اللّه العزیز»، هم براى كتابِ خدا، «انّه لكتاب عزیز»(2) هم براى پیامبر خدا و مؤمنان به خدا آمده است. «انّ العزّة للّه و لرسوله و للمؤمنین»(3)
آفرینش هستى، حكیمانه و بر اساس حقّ است. اگر در هستى با چیزى برخورد كردیم كه اسرار وجودى آن را نفهمیدیم، به آفریدگار آن خدشهاى وارد نیست، بلكه مشكل محدودیّت علمى ما مىباشد، چنانكه در جاى دیگر مىخوانیم: «و ما خلقنا السّموات و الارض و ما بینهما لاعبین، ما خلقناهما الاّ بالحقّ و لكن أكثرهم لایعلمون»(4)
با كمى دقّت در آیاتى كه پس از حروف مقطعه «حم» آمده، نتیجه مىگیریم كه قرآن:
از سرچشمه علم و عزّت خداوند است. «تنزیل الكتاب من اللّه العزیز العلیم»(5)
از سرچشمه رحمت و محبّت اوست. «تنزیل من الرّحمن الرحیم»(6)
از سرچشمه قدرت و حكمت اوست. «كذلك یوحى... اللّه العزیز الحكیم»(7)
كتابى روشن و روشنگر و مایهى اندیشه و تعقّل است. «الكتاب المبین... قرآناً عربیّاً لعلّكم تعقلون»(8)
كتابى مبارك و مایهى بركت است. «و هذا كتاب أنزلناه مبارك فاتّبعوه»(9)
یكى از عوامل اساسى انحراف انسان، عدم توجّه به محدود بودن و فانى بودن دنیا و توهّم جاودانه بودن خود است، لذا انسان به فرموده قرآن به راهها و روشهاى گوناگونى براى جاودانه ماندن خود دست مىزند:
گاهى براى بقاى خود به جمع مال و ثروت و شمار و حساب و كتاب آن مىپردازد و توفیق هیچ انفاقى ندارد. «الّذى جمع مالاً و عدّده . یحسب انّ ماله اخلده»(10)
گاهى براى جاودانگى خود بناهایى محكم مىسازد. «و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون»(11)
گاهى براى همیشگى خود به زورگویى و لشكركشى و قدرتطلبى روى مىآورد. «واستكبر هو و جنوده فى الارض بغیر الحقّ و ظنّوا انّهم الینا لایرجعون»(12)
گاهى به پندار خود، در صدد مقابله با مرگ و قهر الهى برمىآید. «وظنّوا انّهم مانعتهم حصونهم»(13)
غافل از آنكه محدودیّت عمر، حقیقتى است كه در مورد همه جریان دارد. «اینما تكونوا یدرككم الموت و لو كنتم فى بروج مشیّدة»(14) و قرآن همواره خطر غفلت را به انسان تذكّر داده است. «ما خلقنا السّموات و الارض و ما بینهما الاّ بالحقّ و أجل مسمّى»
پيام ها
1- نزول قرآن، تنها از جانب خداوند عزیز و حكیم مقدور است و از عهده بشر خارج است. «تنزیل الكتاب من اللّه العزیز الحكیم»
2- برنامههاى قرآن، هر چند آسمانى و متعالى است، امّا در حدّ فكر و توان محدود بشر، نازل شده است. «تنزیل الكتاب»
3- چون نزول قرآن از سوى خداوندى است كه سرچشمه عزّت و حكمت است، لذا برنامهها و دستورات آن فرد و جامعه را به سوى عزّت و استوارى سوق مىدهد. «من اللّه العزیز الحكیم»
4- عزّت و قدرت خداوند، آمیخته با حكمت و كاردانى است. «اللّه العزیز الحكیم»
5 - نظام هدفدار، بدون برنامه نمىشود. تكوین و تشریع، بر اساس حق و حكمت است. «الكتاب... الحكیم - خلقنا... بالحق»
6- در نظام آفرینش، كژى، انحراف، سستى، پستى، نادرستى و بیهودگى جایى ندارد. «ما خلقنا السّموات و الارض و ما بینهما الا بالحق»
7- آسمانها و زمین و تمام هستى، زمان و فرجامى حساب شده و سنجیده دارند و اتفاقى و بىحساب نیستند. «خلقنا... بالحق و أجل مسمى»
8 - لازمهى حقّانیّت آفرینش، وجود جهانى پس از آن است. (اگر معاد نباشد، بسیارى از نابرابرىها و بىعدالتىها جبران نشده و موجّه نخواهد بود.) «ما خلقنا... الاّ بالحقّ و أجل مسمّى»
9- تمام پدیدهها از آغاز تا پایان، حساب شده و زیرنظر هستند. «أجل مسمّى»
10- توجّه به محدودیّت دنیا و ناپایدارى نعمتها و پدیدهها، زمینه حقگرایى و دل نبستن به دنیا و هشدارى براى انسان است. «أجل مسمّى»
11- نظام تكوین و تشریع براى هدایت و كمال انسان است، با این حال، برخى ناسپاسى كرده و كفر مىورزند. «والّذین كفروا عما انذروا معرضون»
12- تمام هستى در مسیر حق حركت مىكند و این انسان است كه مىتواند با انتخاب مسیرى ناحق، منحرف شود. «والّذین كفروا عمّا انذروا معرضون»
13- در نظام تعلیم و تربیت و تبلیغ، هشدار و تهدید لازم است. «اُنذروا»
14- اعراض از حق، نشانهى اراده و اختیار انسان است. «معرضون»
توضيحات
سیماى سوره احقاف
این سوره كه در ابتداى جزء بیست و ششم قرآن قرار گرفته، سى و پنج آیه دارد و در مكّه نازل شده است.
«احقاف» به معناى شنهاى روان است كه بر اثر باد روى هم انباشته مىشود. به سرزمین قوم عاد، به خاطر آنكه شنزار و ریگستان بود، احقاف مىگفتند.
نام گذارى این سوره به «احقاف»، بر اساس آیه 21، در بیان ماجراى حضرت هود و قوم عاد است.
این سوره، آخرین سوره از سورههاى هفتگانهاى است كه با حروف مقطّعهى «حم» شروع شده و در تمامى آنها بعد از این حروف، سخن از نزول قرآن و اهمیّت آن است.
امام صادقعلیه السلام فرمودند: هركس سوره احقاف را در هر شب جمعه قرائت كند، در دنیا از ترس و هراس دنیوى ایمن باشد و در آخرت نیز ترسى ندارد.(1)