ترجمه
و از زمین چشمههایى جوشاندیم، پس آب (زمین و آسمان) بر اساس امرى كه مقدّر شده بود، به هم پیوستند.
و نوح را بر (كشتىاى كه) داراى تختهها و میخها بود، سوار كردیم.
كشتى (حامل نوح و پیروانش) زیر نظر ما به حركت در آمد. (این امر) پاداش پیامبرى بود كه مورد تكذیب و كفر قرار گرفت.
و همانا ما كشتى را به عنوان نشانه باقى گذاشتیم، پس آیا پند گیرندهاى هست؟
پس عذاب و هشدار من چگونه است؟
نکته ها
«دُسُر» جمع «دسار» به معناى میخ است و «نُذُر» جمع «نذیر» است، ولى در این گونه موارد به معناى هشدار است، نه هشدار دهنده.(5)
كشتى نوح داراى خصوصیاتى بود از جمله:
الف) ساخت آن به فرمان الهى بود. «اصنع الفلك»
ب) سازندهى آن پیامبر خدا بود.
ج) محل ساخت كشتى، در بیابان خشك و دور از دریا و به گفتهى روایات، مسجد كوفه بود كه این، تمسخر كافران را به دنبال داشت.
د) از تمام نژادهاى حیوان نر و ماده در آن سوار شدند.
ه) حركت آن زیر نظر خدا بود. «تجرى باعیننا»
و) موجهایى به اندازهى كوهها در مسیرش بود. «فى موج كالجبال»(6)
ز) تمام مؤمنان زمین بر آن سوار شدند.
ح) تنها وسیلهى امن و نجات بود.
با همه این خصوصیاتى كه براى كشتى نوح بیان شده است، خداوند به جاى كلمه «سفینه» و كشتى مىفرماید: «الواح و دُسر» یعنى یك مشت تخته و میخ. شاید این كوچك نمایى به خاطر آن است كه نجات نوح منسوب به اراده او باشد، نه عظمت كشتى.
در آیه 15، تخته و میخ كه وسیله نجات پیامبرى بوده است، به عنوان آیهى الهى معرّفى شده است، آیا قبور كسانى كه خود سبب نجات بودهاند، آیه الهى نیست؟ «ذات الواح و دسر... تركناها آیة...»
پيام ها
1- جوشش چشمهها وجریان آبها، با ارادهى الهى است. «و فجّرنا الارض عیوناً»
2- همین كه ارادهى خداوند بر كارى تعلق گرفت، آسمان و زمین همكارى مىكنند. «فالتقى الماء»
3- قهر الهى و هماهنگى عوامل طبیعى در آسمان و زمین براى عذاب، حساب و كتاب دارد. «امر قد قُدر»
4- اگر ما بندهى خالص خدا شویم، خداوند همه چیز ما را تأمین مىكند. «عبدنا - فتحنا - فجّرنا - حملنا»
5 - مسیر كارهاى الهى از طریق ابزارهاى مادى و تلاشهاى انسانى است. «حملناه على ذات الواح و دسر» تخته و میخ زیاد است، لیكن اراده خداست كه این تختهها و میخها را وسیله نجات پیامبر خود و مؤمنان قرار مىدهد.
6- نه فقط ساخت كشتى نوح، بلكه مسیر حركت آن زیر نظر خداوند بوده است. (در جایى دیگر مىفرماید: «اصنع الفلك باعیننا»(7) و در اینجا مىفرماید: «تجرى باعیننا»)
7- انبیا نعمتى هستند كه نباید كفران شوند و اگر كفران شدند خداوند، كافران را كیفر مىدهد و به انبیا پاداش مىدهد. «جزاء لمن كان كفر»
8 - همهى كیفرها در قیامت واقع نمىشود. «جزاء لمن كان كفر»
9- كشتى نوح در طول تاریخ ماندنى است. «تركناها آیة» (چنانكه بدن فرعون در طول تاریخ نشانه است. «فالیوم ننجّیك ببدنك لتكون لمن خلفك آیة»(8))
10- حفظ آثار باستانى كه یادآور عوامل پیشرفت یا سقوط ملتهاست، لازم است. «تركناها آیة»
11- كارى كه با ارادهى الهى و به دست اولیاى خدا انجام گیرد، مبارك است. (كشتى نوح در آن زمان مؤمنان را نجات داد، نسل تمام حیوانات را حفظ كرد و براى تاریخ درس و یادگار شد.) «تركناها آیة»
12- باید به آیات الهى با دقت و بصیرت نگاه كرد. «تركناها آیة فهل من مدّكر»
13- براى هدایت شدن انسان، تنها عوامل خارجى كافى نیست، ظرفیت و روحیهى پندپذیرى لازم است. «فهل من مدّكر»
14- عذاب اقوام گذشته، باید مایهى هشدار براى آیندگان باشد. «عذابى و نذر»
15- عذاب و قهر خدا، پس از هشدارهاى متعدّد است. «عذابى و نذر»