ترجمه
اى كسانى كه ایمان آوردهاید! دشمن من و دشمن خود را دوست نگیرید. شما با آنان طرح دوستى مىافكنید، در حالى كه آنان نسبت به حقّى كه براى شما آمده است، كفر ورزیدهاند. (علاوه بر آن كه) آنان شما و پیامبر را به خاطر ایمان به خدا كه پروردگار شما است، (از مكّه) اخراج و آواره نمودهاند. اگر شما براى جهاد در راه من وطلب رضاى من (از وطن) بیرون آمدهاید (با آنان دوستى نكنید). شما مخفیانه دوستى خود را به آنان مىرسانید در حالى كه من به آنچه مخفیانه و آنچه آشكارا انجام دهید آگاهترم و هر كس از شما چنین كند، قطعاً از راه راست گم گشته است.
نکته ها
كلمهى «عدّو» هم به یك نفر و هم به گروهى از افراد اطلاق مىشود، ولى در اینجا مراد، گروه است؛ زیرا در مقابل آن، كلمهى «اولیاء» كه جمع است، به كار رفته است.(1)
مراد از اخراج پیامبرصلى الله علیه وآله و مسلمانان، بدرفتارى با آنان بود تا جایى كه پیامبر و مسلمانان براى رهایى از بدرفتارى كفّار، خودشان از مكّه خارج شدند.(2)
در تفاسیر مىخوانیم: یكى از یاران پیامبرصلى الله علیه وآله، نامهاى را به زنى داد تا براى مشركان مكّه ببرد و آنان را از تصمیم پیامبرصلى الله علیه وآله مبنى بر فتح مكّه آگاه كند.
جبرئیل، موضوع را به رسول اكرم خبر داد و پیامبرصلى الله علیه وآله، حضرت علىعلیه السلام، و جمع دیگرى را براى پس گرفتن نامه از آن زن، به سوى مكّه فرستاد و فرمود: «در فلان منطقه آن زن را خواهید یافت». گروه اعزامى حركت كردند و در همان نقطهاى كه پیامبر فرموده بود، آن زن را یافتند و سراغ نامه را از او گرفتند. زن از وجود چنین نامهاى اظهار بى اطلاعى كرد. بعضى از اصحاب، سخنان زن را باور كردند و خواستند به مدینه برگردند، امّا حضرت علىعلیه السلام فرمود: «نه جبرئیل به پیامبر دروغ گفته و نه آن حضرت به ما، بنابراین قطعاً نامهى مورد نظر در نزد این زن است». سپس شمشیر كشید كه نامه را بگیرد. زن كه مسئله را جدّى دید، نامه را از میان موهاى سرش بیرون آورد و آن را تحویل داد.
نامه را نزد پیامبرصلى الله علیه وآله آوردند. حضرت، نویسندهى نامه - حاطب بن ابى بلتعه - را احضار و او را توبیخ كرد. حاطب گفت: من خائن نیستم ولى از آنجا كه بستگانم در مكّه و در میان مشركان به سر مىبرند، خواستم دل مشركان را به دست بیاورم تا بستگانم در آسایش به سر برند. پیامبرصلى الله علیه وآله او را بخشیدند و این آیات نازل شد.
جالب این كه این زن از مكّه به مدینه آمد و از پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله تقاضاى كمك كرد. حضرت از او پرسید: آیا به اسلام ایمان آوردهاى؟ گفت: نه. فرمود: آیا از مكّه هجرت كردهاى تا به مهاجران ملحق شوى؟ گفت: نه. پرسید: پس چرا به مدینه آمدهاى؟ گفت: براى دریافت كمك از شما. حضرت فرمود: پس جوانانى كه در مكّه دور تو بودند، چه شدند؟ (اشاره به این كه تو در مكّه خواننده بودى و مشتریان جوان داشتى)! گفت: بعد از شكست مردم مكّه در جنگ بدر، دیگر كسى به سراغم نیامد (كنایه از عمق تأثیر شكست در روحیهى مردم). حضرت دستور داد تا به او كمك كنند. (آرى، دستور كمك به غریبه گرچه كافر باشد).(3)
از این ماجرا معلوم مىشود كه حفظ اسرار نظامى به قدرى لازم است كه حضرت علىعلیه السلام حامل نامه را به كشتن تهدید كرد و فرمود: «لاَردنَّ رأسك الى رسول اللّه صلى الله علیه وآله»(4) سرت را براى رسول خدا مىفرستم!
دشمن شناسى
قرآن در آیات متعدّدى از برنامهها و توطئههاى دشمن خبر مىدهد و وظیفهى مسلمانان را به آنان گوشزد مىنماید:
الف) افكار و آرزوهاى دشمن:
«لتجدنّ اشدّ النّاس عداوةً للّذین آمنوا الیهود والّذین أشركوا»(5) قطعاً سختترین دشمنان اهل ایمان را یهودیان و مشركان خواهى یافت.
«ما یودّ الّذین كفروا من أهل الكتاب و لا المشركین أن ینزل علیكم من خیر من ربّكم»(6) نه كفّار از اهل كتاب ونه مشركان، هیچ كدام دوست ندارند كه از طرف پروردگارتان به شما هیچ خیرى برسد.
«ودّوا لو تدهن فیدهنون»(7) آرزو دارند كه شما نرمش نشان دهید تا با شما سازش كنند.
«ودّوا ما عنتم»(8) آرزو دارند كه شما در رنج قرار گیرید.
«ودّ الّذین كفروا لو تغفلون عن أسلحتكم و امتعتكم...»(9) آرزو دارند كه شما از اسلحه و سرمایه خود غافل شوید.
ب) توطئههاى دشمن:
«انّهم یكیدون كیداً»(10) مخالفان، هرگونه توطئهاى را بر ضدّ شما به كار مىبرند.
«یشترون الضّلالة و یریدون ان تضلّوا السّبیل»(11) آنان گمراهى را مىخرند و مىخواهند شما نیز گمراه شوید.
ج) رفتار دشمن:
«انّ الكافرین كانوا لكم عدوّاً مبیناً»(12) كافران دشمنان آشكار شمایند.
«یخادعون اللّه والّذین آمنوا»(13) با خدا و مؤمنان خدعه مىكنند.
«ان یثقفوكم یكونوا لكم اعداء»(14) اگر بر شما مسلّط شوند، دشمن شما مىگردند.
«آمنوا بالّذى انزل على الّذین آمنوا وجه النهار واكفروا آخره لعلّهم یرجعون»(15) به آنچه كه بر مؤمنان نازل شده صبحگاهان ایمان بیاورید و شامگاهان از ایمان برگردید (تا شاید مؤمنان نیز در حقانیّت دین مردّد شده و) برگردند.
د) وظیفهى مسلمانان در برابر دشمن:
«هم العدوّ فاحذرهم»(16) آنان دشمنند پس از آنان حذر كن.
«واعدّوا لهم ما استطعتم من قوّة...»(17) آنچه توان دارید براى مقابله با دشمن آماده كنید.
«لا تتّخذوا بطانة من دونكم لایألونكم خبالاً»(18) غیر خودىها را محرم اسرار نگیرید كه رعایت نمىكنند.
پيام ها
1- جامعه ایمانى حق ندارد با دشمنان خدا، رابطه دوستانه و صمیمانه داشته باشد. «یا أیّها الّذین آمنوا لاتتخذوا عدوّى و عدوّكم أولیاء»
2- ایمان به خداوند با برقرارى پیوند دوستى با دشمن خدا سازگار نیست.
«یا ایّها الّذین آمنوا لاتتّخذوا عدوّى... أولیاء»
3- دشمن خدا در حقیقت دشمن مؤمنان نیز هست. «عدوّى و عدوّكم»
4- گرچه كفّار دشمن ما هستند، ولى دلیل اصلى متاركهى ما با آنان، دشمنى آنها با خداست. كلمهى «عدوّى» قبل از «عدوّكم» آمده است.
5 - القاى مودّت و ابراز دوستى با دشمنان، جرأت آنان را در برابر مؤمنان بیشتر مىكند. «تلقون الیهم بالمودّة و قد كفروا بما جاءكم من الحقّ»
6- اوامر و نواهى خود را به طور مستدل بیان كنید. «لاتتخذوا... قد كفروا... یخرجون الرسول و ایّاكم»
7- در سیاست خارجى، برقرارى رابطه و قطع روابط باید بر اساس ملاكهاى دینى باشد. «لاتتخذوا عدوّى و عدوّكم أولیاء»
8 - دین از سیاست جدا نیست. (فرمان قطع رابطه با دشمنان یك دستور سیاسى است كه در متن قرآن آمده است). «لاتتخذوا عدوّى و عدوّكم أولیاء»
9- كفّار تنها در عقیده مخالف شما نیستند، بلكه كمر به حذف شما بستهاند. «كفروا... یخرجون الرّسول و ایّاكم»
10- دشمنى كفّار با شما به خاطر ایمان شما به خداست. «أن تؤمنوا باللّه ربّكم»
11- برقرارى رابطه با كفّار در صورتى جایز است كه آنها به ارزشهاى شما احترام بگذارند و در صدد توطئه نباشند. «لاتتخذوا... قد كفروا... یخرجون الرّسول»
12- اسلام خواهان عزّت مسلمانان است. (اظهار مودّت به گروهى كه به مكتب شما كافرند و بر ضدّ شما توطئه مىكنند، ذلّت است). «تلقون الیهم بالمودّة و قد كفروا بما جاءكم من الحق»
13- یك دل، دو دوستى بر نمىدارد. «ان كنتم جهاداً فى سبیلى وابتغاء مرضاتى تسرون الیهم بالمودّة»
14- جهاد باید خالصانه و براى خدا باشد. «جهاداً فى سبیلى وابتغاء مرضاتى»
15- خداوند از ارتباطات مخفیانه با كفّار آگاه است. «أنا أعلم بما أخفیتم»
16- توجّه به علم خداوند، سبب كاهش گناهان است. «أنا أعلم بما أخفیتم»
17- در تربیت، هم امر و هم نهى، «لاتتخذوا» هم استدلال، «عدوى و عدوكم» هم انگیزه. «یخرجون الرسول و ایّاكم» و هم تهدید. «و أنا أعلم بما أخفیتم»
18- چه بسیارند مؤمنانى كه بد عاقبت مىشوند. «الّذین آمنوا... ضلّ سواء السّبیل»
19- چه بسیارند افرادى كه در آغاز رزمنده بودند، ولى در اثر رابطه با دشمنان، بد عاقبت شدند. «خرجتم جهاداً فى سبیلى و ابتغاء مرضاتى... ضلّ سواء السّبیل»
20- فكر تأمین منافع از طریق روابط سرّى با دشمنان دین، بیراهه رفتن و حركتى بىفرجام است. «و من یفعله منكم فقد ضلّ سواء السّبیل»
توضيحات
سیماى سوره ممتحنه
این سوره در مدینه نازل شده و داراى سیزده آیه است. به خاطر آیه دهم كه درباره امتحان زنان مهاجر است، آن را «ممتحنه» نام گذاردهاند.
محتواى این سوره دربارهى محبّت به خداوند متعال و نهى از دوستى با دشمنان اوست و به مسلمانان سفارش مىكند كه حضرت ابراهیمعلیه السلام را به عنوان الگوى خود قرار دهند و از او سرمشق بگیرند.
از میان یكصد و چهارده سورهى قرآن كریم، در آغاز نُه سوره به مسئله دشمنشناسى توجّه شده است؛ سورههاى برائت، احزاب، محمّد، ممتحنه، منافقون، معارج، بیّنه، كافرون و مسد.
در قرآن، آیات دشمنشناسى بیش از آیات الاحكام است. یكصد و نود و یك مرتبه واژهى «ضَلَّ»، پانصد و بیست و یك مرتبه واژهى «كفر»، سى و هفت مرتبه واژهى «نفاق» و چهل و پنج مرتبه واژهى «صدّ» آمده است.