ترجمه
آیا (در برابر انجام رسالت) مزدى درخواست مىكنى كه آنان از پرداخت آن سنگین بارند؟
یا اسرار غیب نزد آنهاست و آن ها مىنویسند.
پس براى (تحقّق) فرمان پروردگارت صبر كن و همانند (یونس) صاحب ماهى مباش آن گاه كه با دلى پر اندوه ندا در داد. اگر رحمت پروردگارش او را در نیافته بود، قطعاً به صحرائى بىگیاه افكنده مىشد، در حالى كه مستحقّ مذمّت بود.
پس خداوند او را برگزید و از شایستگان قرارش داد.
نکته ها
«مَغرم» از «غرامت» به معناى ضررى است كه به انسان مىرسد بدون اینكه جنایت یا خیانتى كرده باشد.
«مُثقلون»، از «ثِقل» به معناى سنگینى است، خواه مادى باشد، خواه روحى.
«مَكظوم» به كسى گویند كه از غم و اندوه پر شده باشد.
آیات، 46 و 47 این سوره، شبیه آیات 40 و 41 سوره طور است.
خداوند در قرآن، حدود بیست مرتبه پیامبرش را به صبر دعوت كرده است زیرا ارشاد مردم صبر و مقاومت لازم دارد.
در سوره شعراء، شعار تمام انبیا این است كه ما از شما مردم مزد نمىخواهیم. «وما اسئلكم علیه من اجر»(38)
كفّار در آیه 45 با جمله «انّ كیدى متین» تهدید شدند، پس خداوند براى آنان حكم و برنامهاى دارد، تو صبر كن و در نفرین عجله نكن. «فاصبر لحكم ربّك»
سؤال: مراد از «نعمت پروردگار» كه یونس دریافت كرد چه بود؟
پاسخ: هم نعمت مادى به او رو كرد، زیرا او غرق نشد و ماهى او را بلعید، در شكم ماهى زنده ماند و سپس او را بیرون آورد.
و هم نعمت معنوى كه توفیق عذرخواهى و پذیرش توبه او باشد، زیرا هیچ توبه و اطاعتى از انسان سر نمىزند مگر با توفیق الهى.
سؤال: با اینكه حضرت یونس مورد لطف قرار گرفت، پس چرا باز هم به بیابان خشك پرتاب شد؟ چنانكه در سوره صافات مىفرماید: «فنبذناه بالعراء و هو سقیم و انبتنا علیه شجرة من یقطین»(39) ما او را در بیابان خشك فرو نهادیم در حالى كه او بیمار بود و بوتهاى از كدو بر بدن او رویاندیم (تا شفا یافت).
پاسخ: پرتاب به بیابان همراه با درمان بیمارى، لطف است، ولى پرتاب با توبیخ مذمّت ابدى قهر است.
پيام ها
1- انبیا از مردم پاداش نمىخواستند. «ام تسئلهم اجراً»
2- به طور طبیعى، مردم از عالم دینى كه هدف مادى داشته باشد فرار مىكنند. «فهم من مغرم مثقلون»
3- صبر و مقاومتى مورد سفارش است كه براى فرمان خدا باشد، نه از روى یكدندگى و لجاجت بىجا. «فاصبر لحكم ربّك»
4- رهبر جامعه نباید در هیچ شرایطى امّت را رها كند. «لا تكن كصاحب الحوت»
5 - دعا و مناجات، زمینه تدارك الهى است. «نادى... تداركه»
6- توفیق توبه، نعمت الهى است. «تداركه نعمة من ربّه»
7- توبیخ، ملامت و آوارگى در بیابانهاى خشك، تنها كیفر یك بى صبرى است. «لنبذ بالعراء و هو مذموم»
8 - فریاد و نالهاى ارزش دارد كه برخاسته از درون باشد، وگرنه نفاق است. «نادى و هو مكظوم»
9- توبه و گفتگو با خداوند، راهى است براى دریافت نعمتهاى ویژه. «اذ نادى و هو مكظوم... فاجتباه ربّه»
10- به جاى آنكه افراد را به خاطر یك لغزش طرد كنیم، آنها را تدارك كنیم، ضعفها را برطرف و آنگاه به آنان مسئولیّت دهیم. «تداركه نعمة من ربّه... فاجتباه ربّه»
11- انتخاب پیامبران تنها بدست خداست. «فاجتباه ربّه»