ترجمه
و بر آنچه مىگویند صبر كن و به گونهاى نیكو از آنان كناره بگیر.
و مرا با تكذیب كنندگان توانگر و خوشگذران واگذار و آنان را اندكى مهلت ده.
همانا نزد ما است غلها و آتش برافروخته.
و غذایى گلوگیر و عذابى دردناك.
در روزى كه زمین و كوهها به لرزه درآیند و كوهها به صورت پشته هایى از شن روان گردند.
نکته ها
«هَجر» و «هِجران» به معناى جدا شدن از دیگرى و آن كنارهگیرى است. خواه جدا شدن با بدن باشد یا با قلب.
«نِعمت» با كسر نون، به معناى چیزى است كه خداوند به انسان داده و «نَعمت» با فتح نون، به معناى كامیابى و عیش و عشرت است.
«اَنكال» جمع «نِكل» به معناى ناتوانى است و نكول كردن یعنى عاجز شدن از پرداخت دین و انجام كار. به غُل و زنجیرى كه انسان را از حركت عاجز مىكند، اَنكال گفته مىشود.
در روایات آمده است كه درد دندان، حضرت علىعلیه السلام را بى طاقت كرد، حضرت فرمود: خدایا این همه درد براى یك قطعه استخوان است پس عذاب آخرت چه خواهد بود؟ سپس این آیات را تلاوت فرمود:(94) «انّ لدینا انكالاً و جحیماً و طعاماً ذا غصة و عذاباً الیماً»
«كَثیب» به معناى تل شن و «مَهیل» به معناى شن روان است.
اعراض و كنارهگیرى از مخالفان، به معناى متاركه دائمى و دست برداشتن از هدف نیست، بلكه نوعى تاكتیك موقت در مراحل تبلیغ است. چنانكه در سوره نساء مىخوانیم: «فاعرض عنهم و عظهم»(95)
تهدید در این آیه، ممكن است ناظر به شكست مشركان در نبرد با مؤمنان باشد و یا عذاب الهى در آخرت. «ذرنى والمكذّبین»
پيام ها
1- یاد خدا، بریدن از دیگران و توكّل بر خدا، زمینه صبر در برابر ناملایمات است. «واذكر... و تبتّل... فاتّخذه وكیلاً واصبر»
2- صبر و سعه صدر، از شرائط مهم رهبرى است. «واصبر على ما یقولون»
3- رهبر باید انتظار هر نوع زخم زبان و اتهامات ناروا را داشته باشد. «واصبر على ما یقولون»
4- گاهى لازم است كه رهبر جامعه اسلامى افراد یا گروههایى را بایكوت كند و از آنها كناره بگیرد. «واهجرهم...»
5 - ابتدا باید صبر كرد و سپس كنارهگیرى نمود. صبر، مقدم بر هجر است. «و اصبر... وَاهجر»
6- كسى كه خداوند را به عنوان وكیل خود برگزید، به راحتى مىتواند از دیگران كنارهگیرى كند. «فاتّخذه وكیلاً... واهجرهم...»
7- كنار زدن مخالفان، باید به شكلى زیبا و در شأن رهبر جامعه اسلامى باشد. «هجراً جمیلاً»
8 - كسى كه خدا را وكیل گرفت، هرزه گویان را به خدا واگذار مىكند. «فاتّخده وكیلاً... واهجرهم و ذرنى والمكذّبین»
9- خداوند، پیامبرش را در برابر یاوهگویىهاى دشمن دلدارى مىدهد. «ذرنى و المكذّبین»
10- آنچه انسان را به صبر وامىدارد و او را دلگرم مىكند، حمایت بى دریغ الهى است. «واصبر... ذرنى و المكذّبین»
11- معمولاً تكذیب كنندگان، از طبقه مرفّه و خوشگذران بودهاند. «والمكذّبین اولى النَّعمة»
12- اگر شما قادر به مقابله با صاحبان ثروت و قدرت نبودید، نگران نباشید، زیرا خداوند قادر به مقابله با آنان است. «ذرنى والمكذّبین اولى النعمة»
13- مهلت دادن به مخالفان، سنّت الهى است. «مهّلهم»
14- دوره تكذیب حق و خوشگذرانى، مدّت زیادى طول نمىكشد و فرصت آنان در دنیا اندك است. «مهّلهم قلیلاً»
15- اگر خداوند به كافران خوشگذران مهلت مىدهد، نشانه رضایت او نیست بلكه مهلتى است تا قیامت فرا رسد. «مهلهم... انّ لدنیا انكالاً و جحیماً»
16- كافران به كامیابىهاى زودگذر مغرور نشوند زیرا كه غل و زنجیر و آتش برافروخته و غذایى گلوگیر در پى دارد. «اولى النّعمة... انكالاً و جحیماً... ذاغصّة»
17- تبدیل رفاه دنیا به عذابى دردناك، براى قدرتى كه كوه را به شن تبدیل مىكند، كارى آسان است. «اولى النّعمة... طعاماً ذا غصّة... كانت الجبال كثیباً مهیلاً»
18- تبدیل كوهها به شنهاى روان، بیانگر عظمت لرزش زمین و زلزله قیامت است. «ترجف الارض والجبال و كانت الجبال كثیباً مهیلاً»