ترجمه
به راستى ما راه (حق) را به او نمایاندیم، خواه شاكر (و پذیرا) باشد یا ناسپاس.
همانا ما براى كفر پیشهگان زنجیرها و غلها و آتشى برافروخته آماده ساختهایم.
نکته ها
هدایت، چند گونه است:
گاهى هدایت فطرى است. چنانچه قرآن مىفرماید: «فالهمها فجورها و تقواها»(196) خداوند به نفس بشر، خیر و شرّ را الهام كرد.
نوع دیگر، هدایتى است كه از طریق تحصیل، تعقّل، مشورت، تجربه ومطالعه به دست مىآید.
و نوع سوم هدایتى است كه از راه تبلیغ و ارشاد انبیا و اولیا صورت مىگیرد.
تشكّر گاهى قلبى است، یعنى همه نعمتها را از خدا بدانیم؛ گاهى عملى است، بدین معنا كه انسان نعمتهاى خداوند را فقط در راه حق مصرف كند و گاهى زبانى است، یعنى انسان «الحمد للّه ربّ العالمین» را بر زبان جارى كند.
«سَلاسل» جمع «سِلسلة» به معناى زنجیر و «اَغلال» جمع «غُلّ» به معناى طوقى است كه به گردن مىنهند و «سَعیر» به معناى آتش افروخته است.
امام صادقعلیه السلام ذیل آیه «امّا شاكراً و امّا كفوراً» فرمودند: «عرفناه اِمّا آخذ و اِمّا تارك»(197) ما راه را به او معرفى كردیم، یا آن را مىگیرد و یا رها مىكند.
«سلاسلا و اغلالاً» یعنى زنجیر در پا و غل بر گردن.
انسان در مسیر بندگى و تشكّر از خداوند، مرحله ضعیف یا متوسّطى را طى مىكند ولى در طریق سركشى و تمرّد، مرحله بالایى را مىپیماید. در شكر، شاكر است (نه شكور)، ولى در كفر، كفور است. «امّا شاكراً و امّا كفوراً» یعنى شكر او معمولى ولى كفر او قوى است. به چند نمونه دیگر توجه كنید. قرآن مىفرماید:
«انّه لیؤوس»(198) انسان بسیار مأیوس است.
«انّ الانسان لظلوم»(199) به راستى كه انسان بسیار ظالم است.
«كان الانسان عجولاً»(200) انسان موجودى عجول است.
«كان الانسان قتوراً»(201) انسان، تنگ نظر است.
«انّ الانسان خلق هلوعاً»(202) انسان بسیار حریص و كم طاقت است.
«اذا مسّه الشر جزوعاً»(203) هنگامى كه شرّى به او رسد، بسیار جزع و فزع مىكند.
«انّ الانسان لربّه لكنود»(204) انسان نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس و بخیل است.
پيام ها
1- آزمایش انسان، براساس آگاهى و آزادى است:
آگاهى به واسطه چشم و گوش و عقل و فطرت درونى و هدایت بیرونى؛ و آزادى برمبناى اختیار كه به تمام انسانها داده شده است: «نبتلیه... سمیعاً بصیراً هدیناه... امّا شاكراً و امّا كفوراً»
2- خداوند، حجت را بر انسان تمام كرده است. «انّا هدیناه السبیل»
3- راه درست، یكى بیش نیست. «انّا هدیناه السبیل» (كلمه «سَبیل» مفرد است.)
4- هدایت، نعمتى در خور سپاس است. «انّا هدیناه السبیل امّا شاكراً» (پیمودن راه دین، شكر الهى و انحراف از آن، كفران و ناسپاسى است.)
5 - كسانى كه هدایت انبیا را نپذیرند، بالاترین مرحله از كفر را مرتكب شدهاند. (به جاى آنكه بگوید «امّا كافراً»، فرمود: «امّا شاكراً و امّا كفوراً». زیرا «كفور»، اوج كفر است.)
6- هركس شاكر نباشد، كفور است، راه سوّمى وجود ندارد. «امّا شاكراً و امّا كفوراً»
7- در تربیت انسان، نقش هشدار، بیش از بشارت است. (لذا قرآن ابتدا هشدار مىدهد و سپس بشارت.) «انّا اعتدنا للكافرین...»
8 - كیفرهاى الهى داراى ملاك و معیارند. «اعتدنا للكافرین سلاسل و اغلالاً و سعیراً»
9- هر انتخابى، سرانجام خود را به دنبال دارد. كفر، دوزخ را و شكر، بهشت را. «اِمّا شاكراً و اِمّا كفوراً... انّا اعتدنا للكافرین... انّ الأبرار...»