ترجمه
و ما تو را براى آسانترین (راه دعوت) آماده مىسازیم.
پس تذكّر بده، (البتّه) اگر تذكّر مفید افتد.
هر كس خشیت الهى داشته باشد، بزودى پند گیرد.
و بدبختترین افراد از آن دورى كند.
همان كس كه به آتش بزرگ درافتد.
پس در آنجا نه بمیرد و نه زندگانى كند.
نکته ها
حضرت موسى براى موفقیّت در انجام تبلیغ، دو چیز از خدا خواست، یكى سعهصدر ویكى آسان شدن امر رسالت: «ربّ اشرح لى صدرى و یسّر لى امرى»(7) خداوند این دو امر را بدون درخواست، به پیامبر اسلام عطا فرمود. چنانكه درباره سعهصدر فرمود: «ألمنشرح لك صدرك»(8) و درباره آسان شدن امر دعوت در این آیه مىفرماید: «و نیسّرك للیسرى».(9)
مراد از «نیسّرك» آن است كه اى پیامبر! نفس شریف تو را با خلق عظیم و سعه صدر و صفا و سادگى، چنان مهیّا مىكنیم كه بتواند وظیفه رسالت را به آسانى و به بهترین طریق انجام دهد. كارى مىكنیم كه تو خود راه آسان را انتخاب كنى كه همان راه فطرت است.(10)
شرائط تذكّر و موعظه:
الف: شرط موعظه، آمادگى واعظ است. «نیسّرك... فذكّر»
ب: تذكّر و موعظه باید بر اساس قرآن باشد. «سنقرئك... فذكّر»
ج: واعظ باید خود اهل غفلت و نسیان نباشد. «فلا تنسى... فذكّر»
د: واعظى موفق است كه به امدادهاى الهى امیدوار باشد. «سنقرئك... نیسّرك... فذكّر»
پيام ها
1- تبلیغ دین و دعوت مردم به سوى خدا، مشكلات و سختىهاى فراوانى در پیش دارد كه خداوند وعده داده است، مبلّغ دین را یارى دهد و تحمّل سختىها را بر او آسان سازد. «نیسرك للیسرى»
2- به هر كس مأموریّتى مىدهید، گره كارش را باز كنید. «نیسرك للیسرى فذكّر»
3- تسبیح ما مقدّمه كار گشایى خداوند است. «سبّح اسم ربّك ... نیسرك للیُسرى »
4- نزول وحى براى تذكّر به مردم است. «سنقرئك... فذكّر»
5 - شرط تذكّر، پند پذیرى است و پیامبر نسبت به افراد پندناپذیر مسئولیّتى ندارد. «فذكّر اِن نفعت الذكرى»
6- تنها افراد خداترس تذكّر را مىپذیرند. «سیذكّر من یخشى»
7- پنددادن افراد خداترس آسانتر است. «نیسرك للیُسرى... سیذكر من یخشى»
8 - به مُبلّغ باید دلدارى داد كه كارش بیهوده نیست. «فذكّر... سیذكّر...»
9- مُبلّغ نباید توقّع تأثیر فورى داشته باشد. «سیذكّر»
10- مشكل كفّار دورى خود آنان از قرآن و پیامبر است، نه آنكه در این دو عنصر پاك، ضعف یا نقصى باشد. «یتجنّبها»
11- قرآن میزان است. پندپذیر آن مدال «یَخشى» مىگیرد، «سیذكر من یخشى» و پندناپذیر آن لقب «اشقى» دریافت مىكند. «و یتجنّبها الاشقى»
12- دورى از پند و پیام قرآن، مایه شقاوت است. «یتجنّبها الاشقى»
13- سیره دائمى تیرهبختان دورى از پند است. «یتجنبها» در قالب مضارع براى معناى استمرار و دوام است.
14- بدبختترین مردم كسى است كه خشیت الهى ندارد. «اَشقى» در برابر «یَخشى» قرار گرفته است.
15- توقّع اصلاح همه مردم را نداشته باشید. «سیذكر من یخشى و یتجنّبها الاشقى»
16- عامل پذیرش و عدم پذیرش در درون خود انسان است. «یخشى... اشقى»
17- كیفر به مقدار خباثت است. «اشقى - النار الكبرى»
18- دوزخ براى گروهى ابدى و همیشگى است. «لایموت فیها و لایحیى»
19- خلود در دوزخ، طبیعت دوزخیان را تغییر نمىدهد كه دیگر از آتش رنج نبرند، بلكه دائما در شكنجه هستند. «لایموت فیها و لا یحیى»