ترجمه
آیا براى او دو چشم قرار ندادیم.
و یك زبان و دو لب؟
و دو راه (خیر و شرّ) را به او نمایاندیم.
امّا او در آن گردنه سخت قدم نگذاشت.
و چه مىدانى كه آن گردنه چیست؟
آزاد كردن برده.
یا غذا دادن به روز گرسنگى.
به یتیمى خویشاوند
یا بینوایى خاك نشین.
نکته ها
«نجد» به معناى مكان بلند، در برابر «تهامه» به معناى گود است. به فرموده امام صادقعلیه السلام به راه خیر و شر، نجدین مىگویند.(57)
تشبیه راه خیر و شر به راهى كه در ارتفاعات است. شاید براى آن باشد كه پیمودن راه خیر بخاطر مبارزه با هوسها و پیمودن راه شر به علّت عواقب تلخ آن. همچون عبور از راه مرتفع است، و براى هر عاقلى مسئله خیر و شر مثل زمین بلند روشن و برجسته است.
«عقبة» به معناى گردنه و گذرگاه باریك و سخت است و «اقتحام» به معناى خود را به سختى انداختن است. «مسغبة» به معناى گرسنگى، «مقربة» به معناى خویشاوندى و «متربة» از تراب به معناى خاك نشینى است.
در حدیثى مىخوانیم كه امام رضاعلیه السلام هنگام غذا خوردن، سینى بزرگى كنار سفرهاش قرار مىداد و از هر چه در سفره بود بهترینش را در آن مىگذاشت و براى فقرا مىفرستاد و آیه «او اطعام فى یوم ذى مسغبة» را تلاوت كرده و مىفرمود: خداوند مىداند همه مردم توان آزاد كردن برده را ندارند، لذا راه دیگرى را براى بهشت رفتن مردم باز كرد.(58)
در آیه قبل خواندیم: آیا انسان گمان مىكند كه احدى او را نمىبیند؟ در این آیه مىفرماید: آیا ما براى او دو چشم قرار ندادیم؟ چگونه انسان مىبیند؟ ولى خیال مىكند خدا او را نمىبیند؟
خداوند براى چشم، چند محافظ قرار داده است:
جایگاه آن را در میان گودالى از استخوانها قرار داده و چون چشم از پیه ساخته شده، آن را با اشك شور مخلوط كرده است تا فاسد نشود.
مژه، دربان و پلك، پوشش چشم است. ابرو، سایبان و خطوط پیشانى براى انحراف عرق به دو سوى صورت است.
هر شبانه روز دهها هزار عكس رنگى مىگیرد، بدون آنكه به فیلم و یا تنظیمِ خاصى نیاز داشته باشد. راستى آیا وجود دوربینى كه از پیه ساخته شده و دهها سال عكسبردارى و فیلمبردارى مىكند، نشانه قدرت معجزهگر الهى نیست؟!!
چشم، مظهر عاطفه و غضب و مظهر تعجب و ادب و مظهر زیبائى و عشق است.
چشم، رابط انسان با جهان خارج و زبان، وسیله ارتباط انسان با دیگر انسانها و بهترین و ارزانترین و سادهترین و عمومىترین وسیله مبادلات علمى و فرهنگى و اجتماعى است.
شاید تأكید قرآن بر دو چشم، به خاطر آن باشد كه تخمین مسافت و فاصله و عمق اشیا با یك چشم امكانپذیر نیست.
بگذریم كه چشم نقش ویژهاى در زیبائى افراد دارد و یكى از راههاى شناحت افراد است. اگر گوش یا دهان افراد پوشیده باشد به راحتى مىتوان آنان را شناخت در حالى كه اگر چشم بسته باشد، شناخته نمىشوند.
چشم، دریچه دل و عشق است. شاعر مىگوید:
زدست دیده و دل هر دو فریاد
كه هر چه دیده بیند دل كند یاد
بسازم خنجرى نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
چشم، راه نفوذ در دیگران است. تفاوت شاگردى كه استاد را ببیند و در چشم او نگاه كند با شاگردى كه از طریق بلندگو یا نوار سخنى را بشنود، بسیار است.
زبان و لب، با هم كلمه را مىسازند و بدون همكارى آنها بسیارى از حروف ساخته نمىشوند.
انواع زبانها و لهجهها، از آثار قدرت خداست. انسان در آفریدن كلمات و جملات محدودیّتى ندارد. زبان همچنین وسیله چشیدن و تشخیص مزههاست. جالب آنكه هر گوشهاى از زبان براى تشخیص نوعى از مزههاست و با قدرت الهى مقدار آبى كه نیاز دارد در درون دهان تولید مىشود، زبان غذا را به زیر دندانها هل مىدهد بدون آنكه خودش آسیب ببیند، زبان لقمهها را بازرسى مىكند كه اگر استخوان و یا موئى در آن باشد شناسائى كند و در پایان، دهان را جاروب مىنماید. از طریق همین شكاف سادهاى كه ما آن را لب مىنامیم، مكیدن، فوت كردن، جویدن، چشیدن و سخن گفتن صورت مىگیرد.
چشم و زبان و لب، هم مىتوانند ابزار خیر باشند و هم ابزار شرّ، لذا خداوند هر دو راه را به ما نشان داده است.
نجات دیگران از فقر و اسارت، لازم است، حتّى اگر كافر باشند. لذا در آیه، شرط آزاد كردن برده و سیر كردن فقیر، ایمان داشتن برده و فقیر نیست.
شرایط زمانى و مكانى و خصوصیات افراد ارزش كارها را تغییر مىدهد:
اطعام ارزش دارد، ولى در زمان قحطى ارزش بیشترى دارد. «فى یوم ذى مسغبة»
یتیم نوازى با ارزش است، ولى یتیمى كه فامیل باشد اولویّت بیشترى دارد. «ذا مقربة»
رسیدگى به فقرا مهم است، به خصوص آنانكه از شدّت فقر خاكنشین هستند. «ذا متربة»
دل كندن از مال به نفع فقرا همچون عبور از گردنههاست، و راه بهشت از میان این گردنهها مىگذرد.
شاید بتوان براى این آیات، مصادیق معنوى در نظر گرفت و گفت: مراد از «فكّ رقبة» آزاد كردن مردم از آتش دوزخ، با هدایت است و مراد از اطعام «او اطعام فى یوم ذى مسغبة» اطعام روحى نیازمندان به وسیله تعلیم و ارشاد است و مراد از «یتیماً ذا مقربة» ایتام آلمحمّدصلى الله علیه وآله هستند و مراد از «مسكیناً ذا متربة»، نیازمندان به هدایت هستند.
ناگفته نماند كه براى تأكید این معانى، در حدیث مىخوانیم: مراد از آیه «فلینظر الانسان الى طعامه»(59) نظر به علمى است كه انسان مىآموزد كه طعام معنوى است.(60)
در حدیثى مىخوانیم كه رسول خداصلى الله علیه وآله فرمودند: «عتق رقبه» آن است كه شخصى خودش به تنهائى بردهاى را آزاد كند، ولى «فكّ رقبه» آن است كه به آزاد كردن بردهاى كمك كند.(61)
پيام ها
1- بهترین راه خداشناسى، دقّت و مطالعه در آفریدههاى حكیمانه خداوند است. «الم نجعل له...»
2- با سؤالهاى مناسب، وجدانهاى خفته را بیدار كنید. «الم نجعل له...»
3- همه انسانها از طریق عقل یا فطرت یا راهنمایى انبیا و اوصیا و علما، خیر و شر را مىشناسند. «هدیناه النّجدین»
4- انجام وظیفه و تكلیف، همچون عبور از گردنه است. «العقبة»
5 - افراد مرفّه و راحتطلب كه از انجام كار و پذیرش مسئولیّت فرار مىكنند، مورد انتقاد قرآناند. «فلا اقتحم العقبه»
6- انسان، مسائل معنوى را بدون هشدارهاى الهى درك نمىكند. «و ما ادریك ما العقبة»
7- آزاد سازى بردگان و اسیران در رأس كارهاى خیر است. «فكّ رقبة»
8 - همیشه كلى گویى مفید نیست، گاهى باید نمونهها و مصادیق را نام برد. «فكّ رقبة... اطعام»
9- براى تحریك عواطف مردم و بیدارسازى وجدانها دردها را مطرح كنید. «مسغبة... مقربة... متربة»
10- براى تشویق مردم به كارهاى خیر، ابتدا الطاف خدا را یادآور شوید. «عینین - لساناً شفتین - یتیما ذا مقربة»
11- اسلام به مسائل مادى طبقه محروم و لزوم حل مشكلات آنان تأكید و اصرار دارد. «یتیماً مسكیناً»
12- سرمایهها خرج مىشود ولى مهم مسیر خرج است. «اهلكت مالاً لُبداً... فلا اقتحم العقبة... فكّ رقبة... او اطعام...»