ترجمه
خداوند از تو در گذشت، چرا پیش از آنكه (حال) راستگویان بر تو روشن شود و دروغگویان را بشناسى، به آنان اجازه (مرخّصى) دادى؟
نکته ها
گویا برخى از منافقان بدون عذر، نزد پیامبر آمده و از رفتن به جبههى تبوك عذر آوردند. رسول خداصلى الله علیه وآله هم اجازه داد. این آیه، بطور ضمنى بر این اذن دادن عتاب مىكند تا اجازهى مرخّصى، مخصوص معذوران واقعى باشد، نه بهانه جویان.
در آیهى بعد، سخن از آن است كه خداوند توفیق جبهه رفتن را از منافقان گرفته است، «كره اللَّه انبعاثهم... » پس اذن پیامبر در سایهى كراهتِ خدا از شركت منافقان در جنگ است و انتقاد به خاطر زودتر افشا كردن آنان است. به علاوه در آیهى 47 نیز زیانبار بودنِ حضور منافقان در جبهه مطرح شده است. پس این اجازه، نه گناه بوده است ونه نشان سوء مدیریّت پیامبر.
پيام ها
1- مدیریّت وتدبیر را باید از خدا آموخت كه انتقادش در كنار عفو و رحمت است. «عفى اللَّه عنك لم اذنت لهم»
2- هنگام عملیات نظامى، مرخّصى ممنوع است. «لِمَ اذنت لهم»
3- راههاى بهانهجویى را به روى منافقان ببندید. «لِمَ اذنت لهم»
4- شركت نكردن در جنگ، نیازمند اذن رهبر است. «لِمَ اذنت لهم»
5 - جنگ، وسیلهى مناسبى براى شناخت حقیقت افراد است. «حتّى یتبیّن...»
6- همه جا عیبپوشى ارزش نیست، گاهى باید افشاگرى كرد. «حتّى یتبیّن... وتعلم الكاذبین»
7- در شناخت منافقان باید به بررسى عملكردشان در زمان جنگ و جهاد پرداخت. «و تعلم الكاذبین»
8 - جامعهى اسلامى باید چنان صادقانه حركت كند كه منافقان رسوا شوند. «یتبیّن ... وتعلم الكاذبین»
9- حضور منافقان در جبهه، ارزش نیست ولى فرارشان از جبهه، موجب رسوایى آنان است.«تعلم الكذبین»