1. الفاتحة 2. البقرة 3. آل عمران 4. النساء 5. المائدة 6. الأنعام 7. الأعراف 8. الأنفال 9. التوبة 10. يونس 11. هود 12. يوسف 13. الرعد 14. إبراهيم 15. الحجر 16. النحل 17. الإسراء 18. الكهف 19. مريم 20. طه 21. الأنبياء 22. الحج 23. المؤمنون 24. النور 25. الفرقان 26. الشعراء 27. النمل 28. القصص 29. العنكبوت 30. الروم 31. لقمان 32. السجدة 33. الأحزاب 34. سبأ 35. فاطر 36. يس 37. الصافات 38. ص 39. الزمر 40. غافر 41. فصلت 42. الشورى 43. الزخرف 44. الدخان 45. الجاثية 46. الأحقاف 47. محمد 48. الفتح 49. الحجرات 50. ق 51. الذاريات 52. الطور 53. النجم 54. القمر 55. الرحمن 56. الواقعة 57. الحديد 58. المجادلة 59. الحشر 60. الممتحنة 61. الصف 62. الجمعة 63. المنافقون 64. التغابن 65. الطلاق 66. التحريم 67. الملك 68. القلم 69. الحاقة 70. المعارج 71. نوح 72. الجن 73. المزمل 74. المدثر 75. القيامة 76. الإنسان 77. المرسلات 78. النبأ 79. النازعات 80. عبس 81. التكوير 82. الانفطار 83. المطففين 84. الانشقاق 85. البروج 86. الطارق 87. الأعلى 88. الغاشية 89. الفجر 90. البلد 91. الشمس 92. الليل 93. الضحى 94. الشرح 95. التين 96. العلق 97. القدر 98. البينة 99. الزلزلة 100. العاديات 101. القارعة 102. التكاثر 103. العصر 104. الهمزة 105. الفيل 106. قريش 107. الماعون 108. الكوثر 109. الكافرون 110. النصر 111. المسد 112. الإخلاص 113. الفلق 114. الناس
تعداد آیات: 7
تفسير 107. الماعون آية 1
Number of verses: 7
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيم
أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ 1
آیا کسی که روز جزا را پیوسته انکار می‌کند دیدی؟

ترجمه
آیا كسى كه قیامت را انكار مى‏كند دیده‏اى؟
او همان كسى است كه یتیم را با خشونت مى‏راند.
و دیگران را بر اطعام مسكین تشویق نمى‏كند.
پس واى به حال نمازگزاران.
آنان كه از نمازشان غافلند.
آنان كه پیوسته ریا مى‏كنند.
و از دادن زكات (و وسایل ضرورى زندگى) باز مى‏دارند.

نکته ها
 این سوره سیماى افراد منفى را معرفى مى‏كند:
 كسانى كه نسبت به دین، دیدگاه منفى دارند. «یكذّب بالدّین»
 نسبت به یتیم و مسكین منفى هستند و آنان را طرد مى‏كنند. «یدعّ الیتیم و لا یحضّ»
 در عبادت و نماز منفى هستند و اخلاص ندارند. «ساهون - یراءون»
 در خدمت به مردم منفى هستند. «یمنعون الماعون»
 مراد از «دین» در اینجا روز قیامت است، مانند «مالك یوم الدین»
 «دَعّ» راندن همراه با خشونت و «حَضّ» تشویق و ترغیب دیگران است.
 مراد از تكذیب دین و معاد در این سوره، تكذیب قلبى است، نه قولى؛ زیرا مخاطب سوره، كسانى هستند كه نماز مى‏خوانند ولى نمازشان همراه با ریا و خودنمایى و سهو و غفلت است.
 «ماعون» از «مَعن» به معناى ابزار و وسایلى است كه معمولاً همسایگان به یكدیگر عاریه مى‏دهند تا آنكه نیازشان برطرف شود. مثل ظروف غذاخورى در مهمانى‏ها.
 دین یك مجموعه به هم پیوسته است. نمازش از اطعام مسكین و رسیدگى به محرومین جدا نیست.
 در روایات، «ساهون» به معناى سستى، ترك و ضایع كردن نماز آمده است.(170)
 حساب حضور در نماز جماعت، به خاطر حفظ شعائر الهى، از حساب ریا و خودنمائى به خاطر اهداف نفسانى جداست.
 در حدیث مى‏خوانیم: كسى كه از دادن لوازم منزل خود به همسایگان دریغ ورزد، خدا روز قیامت لطف خود را نسبت به او دریغ خواهد كرد.(171) البته در حدیث دیگرى مى‏خوانیم كه پرسیدند: ما همسایگانى داریم كه هرگاه وسائلى به آنان عاریه مى‏دهیم، مى‏شكنند یا خراب مى‏كنند، آیا گناه است كه به آنان ندهیم؟ حضرت فرمود: در این صورت مانعى ندارد.(172)
 در حدیث مى‏خوانیم: هر كس به اوقات نماز بى‏اعتنائى كند و نماز را در اول وقت نخواند، ویل دارد.(173)
 امام صادق علیه السلام فرمودند: ماعون، شامل قرض الحسنه و هر كار نیك درباره دیگران و در اختیار قراردادن وسائل خانه و از جمله زكات است.(174)
 سنگدلى انسان به جائى مى‏رسد كه:
 نسبت به سخت‏ترین نوع فقر كه مسكین است.
 نسبت به ضرورى‏ترین نیاز كه خوراك است.
 آن هم به مقدار مصرف نه ذخیره.
 نه خود اقدامى مى‏كند و نه دیگران را تشویق مى‏كند.
 نگاهى به مسئله ریا
 ریا و سُمعه دو خطر و آفت بزرگ هستند كه افراد مؤمن را تهدید مى‏كند. ریا آن است كه انسان كارى را براى دیدن مردم انجام دهد و سُمعه آن است كه كارى را بجا آورد و هدفش آن باشد كه كارش به گوش مردم برسد. این دو كار از نشانه‏هاى نفاق است. چنانكه قرآن درباره منافقان مى‏فرماید: «اذا قاموا الى الصّلاة قاموا كسالى یراءون النّاس»(175) چون به نماز مى‏ایستند، نمازشان با كسالت و ریاكارى است، همان گونه كه به دیگران كمك نمى‏كنند مگر در حال كراهت و نارضایتى. «و لا ینفقون الا و هم كارهون»(176)
 بر اساس روایات، ریاكار ظاهرى زیبا و باطنى مریض دارد؛ در ظاهر اهل خشوع و تواضع است، ولى در باطن دست از گناه بر نمى‏دارد. او در ظاهر گوسفند و در باطن گرگ است. به جاى آنكه از دنیا آخرت را بدست آورد، از آخرت به سراغ دنیا مى‏رود و از پرده‏پوشى خداوند سوء استفاده كرده و گناه مى‏كند. پیامبر اكرم‏صلى الله علیه وآله فرمود: سخت‏ترین عذاب‏ها براى كسى است كه مردم در او خیر ببینند در حالى كه در او خیرى نیست. فرشتگان اعمال برخى انسان‏ها را بالا مى‏برند، ولى خطاب مى‏رسد: هدفش خدا نبوده است، آن را برگردانید.
 در فرهنگ اسلامى، ریا، نوعى شرك است و امام صادق‏علیه السلام درباره كسى كه عمل نیكى انجام دهد، اما نه براى خدا، بلكه براى اینكه مردم بشنوند و او را ستایش كنند، فرمود: او مشرك است، سپس آیه «لا یشرك بعبادة ربه احدًا»(177) را تلاوت فرمود.(178)
 علامت ریاكار آن است كه اگر ستایش شود كار نیكش را توسعه مى‏دهد و اگر ستایش نشود از كار خود مى‏كاهد. ناگفته نماند كه این همه توبیخ و انتقاد براى كسانى است كه از ابتدا، كار را براى غیر خداوند انجام مى‏دهند، ولى اگر انسان از آغاز هدفى جز خداوند نداشت، و مردم از كار او آگاه شدند، مانعى ندارد. امام باقرعلیه السلام فرمود: هیچ كس نیست مگر آنكه دوست دارد خوبى‏هایش در مردم ظاهر شود، به شرط آنكه از ابتدا نیّت او مردم نباشد. «اذا لم یكن صنع ذلك لذلك»(179)
 اخلاص‏
 در برابر ریا و سمعه، اخلاص است كه در حدیث مى‏خوانیم: خداوند جز خالصان را نمى‏پذیرد «الا للّه الدّین الخالص»(180) و هر كس چهل روز خود را خالص كند، چشمه‏هاى حكمت از قلب او به زبانش جارى مى‏شود. «من اخلص للّه اربعین صباحاً ظهرت ینابیع الحكمة من قلبه الى لسانه»(181) و نشانه ایمان كامل آن است كه حُب و بغض و بخشیدن و نبخشیدن براى خدا باشد و افضل عبادت اخلاص است و از فاطمه زهراعلیها السلام نقل شده كه فرمود: « من اَصعد الى اللّه خالص عبادته اهبط اللّه عزّ و جلّ افضل مصلحته»(182) هر كس عبادت خالص به درگاه خداوند فرستاد، خداوند بهترین مصلحت او را برایش نازل مى‏كند.


170) تفسیر نورالثقلین.
171) تفسیر كنزالدقائق.
172) تفسیر نورالثقلین.
173) تفسیر نورالثقلین.
174) كافى، ج‏3، ص‏499.
175) نساء، 143.
176) توبه، 54.
177) كهف، 110.
178) مجموعه روایات، از میزان الحكمة بحث ریا.
179) كافى، ج‏2، ص‏297.
180) زمر، 3.
181) جامع الاخبار، ص 94.
182) بحار، ج‏67، ص‏249.

پيام ها
 1- تكذیب عملى قیامت از سوى اهل ایمان، امرى شگفت‏آور و جاى سؤال است. «اَرایت الّذى»
 2- طرد یتیم انسان را از خدا دور مى‏كند. «یكذّب بالدّین... یدعّ الیتیم»
 3- نشانه ایمان، یتیم نوازى و توجه به گرسنگان و محرومان است و هركس بى‏توجه باشد بى‏دین است. «یكذّب بالدّین... یدعّ الیتیم»
 4- میان عقیده و عمل رابطه تنگاتنگ است. (مسائل جزئى مثل طرد یتیم را جزئى نگیرید كه گاهى از مسائل مهمى مثل تكذیب دین خبر مى‏دهد). «یكذّب بالدّین... یدعّ الیتیم»
 5 - نیازهاى عاطفى، مقدم بر نیازهاى جسمى است. (اول محبت به یتیم، سپس سیر كردن مسكین) «یدعّ الیتیم... طعام المسكین»
 6- هر نمازى ارزش ندارد و هر نمازگزارى بهشتى نیست. «فویل للمصلّین»
 7- سهو اگر برخاسته از تقصیر و بى‏اعتنائى باشد، سرزنش دارد. «عن صلاتهم ساهون»
 8 - سهو در نماز قابل جبران و بخشش است ولى سهو از نماز، به معناى رها كردن آن، قابل بخشش نیست. «عن صلاتهم» (نه «فى صلاتهم»)
 9- خطر آنجاست كه كار زشت سیره دائمى انسان شود. «یكذّب... یدعّ... لا یحضّ» (قالب فعل مضارع بیانگر استمرار كار است)
 10- اخلاص، شرط قبولى نماز و عبادت است. «فویل للمصلّین الّذین... یراءون»
 11- اطعام فقرا مخصوص توانگران نیست، همه وظیفه دارند، گرچه از طریق تحریك و تشویق دیگران باشد. «لا یحضّ على طعام المسكین»
 12- كسى كه گاهى از نماز غافل مى‏شود، مشمول ویل است، پس وضع تاركان دائم نماز چیست! «فویل للمصلّین... عن صلاتهم ساهون»
 13- بى‏تفاوتى نسبت به نیازهاى ضرورى مردم كیفر دارد. «فویل للمصلین... یمنعون الماعون»
 14- خدمت به مردم در كنار نماز است. «فویل للمصلین... یمنعون الماعون»
 15- غفلت از نماز، بستر غفلت از مردم است. «عن صلوتهم ساهون... یمنعون الماعون»
 16- بى اعتنائى به گرسنگان، نشانه بى‏اعتقادى به قیامت است. «یكذّب بالدّین... و لا یحض على طعام المسكین»(183)
 17- سهو از اصل و حقیقت نماز مهم است، نه از تعداد ركعات كه گاهى عارض مى‏شود و قابل جبران است. «عن صلاتهم ساهون»
 18- افرادى كه از خدا جدا شوند، به دنبال كسب جایگاهى در نزد دیگران با ریا كارى هستند. «یكذّب... یراءون»
 19- بخل، ویژگى منكران معاد است، كه حتى از عاریه دادن چیزهاى كوچك و ناچیز بخل مى‏ورزند. «یكذّب... یمنعون الماعون»


183) حاقّه، 34.

Copyright 2015 almubin.com