1. الفاتحة 2. البقرة 3. آل عمران 4. النساء 5. المائدة 6. الأنعام 7. الأعراف 8. الأنفال 9. التوبة 10. يونس 11. هود 12. يوسف 13. الرعد 14. إبراهيم 15. الحجر 16. النحل 17. الإسراء 18. الكهف 19. مريم 20. طه 21. الأنبياء 22. الحج 23. المؤمنون 24. النور 25. الفرقان 26. الشعراء 27. النمل 28. القصص 29. العنكبوت 30. الروم 31. لقمان 32. السجدة 33. الأحزاب 34. سبأ 35. فاطر 36. يس 37. الصافات 38. ص 39. الزمر 40. غافر 41. فصلت 42. الشورى 43. الزخرف 44. الدخان 45. الجاثية 46. الأحقاف 47. محمد 48. الفتح 49. الحجرات 50. ق 51. الذاريات 52. الطور 53. النجم 54. القمر 55. الرحمن 56. الواقعة 57. الحديد 58. المجادلة 59. الحشر 60. الممتحنة 61. الصف 62. الجمعة 63. المنافقون 64. التغابن 65. الطلاق 66. التحريم 67. الملك 68. القلم 69. الحاقة 70. المعارج 71. نوح 72. الجن 73. المزمل 74. المدثر 75. القيامة 76. الإنسان 77. المرسلات 78. النبأ 79. النازعات 80. عبس 81. التكوير 82. الانفطار 83. المطففين 84. الانشقاق 85. البروج 86. الطارق 87. الأعلى 88. الغاشية 89. الفجر 90. البلد 91. الشمس 92. الليل 93. الضحى 94. الشرح 95. التين 96. العلق 97. القدر 98. البينة 99. الزلزلة 100. العاديات 101. القارعة 102. التكاثر 103. العصر 104. الهمزة 105. الفيل 106. قريش 107. الماعون 108. الكوثر 109. الكافرون 110. النصر 111. المسد 112. الإخلاص 113. الفلق 114. الناس
تعداد آیات: 111
تفسير 12. يوسف آية 58
Number of verses: 111
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيم
وَجَاءَ إِخْوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ 58
(سرزمین کنعان را قحطی فرا گرفت؛) برادران یوسف (در پی موادّ غذایی به مصر) آمدند؛ و بر او وارد شدند. او آنان را شناخت؛ ولی آنها او را نشناختند.

ترجمه
(سرزمین كنعان را قحطى فراگرفت)و (در پى مواد غذایى) برادران یوسف (به مصر) آمدند و بر او وارد شدند آنگاه (یوسف) آنان را شناخت ولى آنها او را نشناختند.

نکته ها
طبق پیش‏بینى و پیشگویى یوسف، مردم هفت سال در وفور نعمت و باران بودند، ولى بعد از آن، هفت سال دوم فرا رسید و مردم دچار قحطى و خشكسالى شدند. دامنه قحطى از مصر به فلسطین و كنعان رسید. یعقوب به فرزندان خود گفت: براى تهیه گندم به سوى مصر روانه شوند.
آنان وارد مصر شده و درخواست خود را عرضه كردند. یوسف در میان متقاضیان غلّه، برادران خود را دید، امّا برادران یوسف را نشناختند و حقّ هم همین بود، زیرا از زمان انداختن یوسف به چاه تا حكومت او در سرزمین مصر، حدود بیست تا سى سال فاصله شده بود. یوسف وقتى از چاه بیرون آمد، نوجوان بود، «یا بشرى هذا غلام» چند سالى در خانه عزیز، خدمتكار بود و سالها نیز در زندان به سر برد و از زمان آزادى او از زندان نیز هفت سال (دوره وفور نعمت و پر آبى) گذشته بود و حال كه سالیان قحطى بود، برادران به مصر آمده بودند.

پيام ها
 1- در زمان قحطى، جیره‏بندى لازم است و هركس باید براى گرفتن سهمیه، خود مراجعه كند تا دیگران به نام او سوء استفاده نكنند. «اخوة» با اینكه مى‏توانستند یك نفر را به نمایندگى بفرستند، همه برادران آمدند.
 2- در زمان قحطى اگر منطقه‏هاى دیگر از شما كمك خواستند، كمك كنید. «و جاء اخوة یوسف»
 3- در وقت نیاز و تنگدستى ساكن و راكد نباشید و حتّى از دیگر كشورها كمك بگیرید. «و جاء اخوة یوسف»*
 4- گاهى ظالم محتاج مظلوم مى‏شود. «و جاء اخوة یوسف» (كوه به كوه نمى‏رسد، آدم به آدم مى‏رسد.)*
 5 - ملاقات مردم حتّى غیر مصریان با یوسف، امرى سهل و آسان بود. «جاء اخوة... فدخلوا» (سران حكومت‏ها باید برنامه‏اى اتخاذ كنند كه ملاقات مردم با آنان به آسانى صورت بگیرد.)
 6- خاطرات دوران كودكى در ذهن نقش مى‏بندد و از بین نمى‏رود. «فعرفهم و هم له منكرون»*
    (برادران در بزرگى با یوسف محشور بودند؛ ولى یوسف در كودكى آنها را دیده بود، لذا یوسف آنها را شناخت ولى آنان یوسف را نشناختند).*

Copyright 2015 almubin.com