ترجمه
(هدایت شدگان) كسانى هستند كه ایمان آورده و دلهایشان به یاد خدا آرام مىگیرد. بدانید كه تنها با یاد خدا دلها آرام مىگیرد.
نکته ها
یاد خدا تنها به ذكر زبانى نیست، اگر چه یكى از مصادیق روشن یاد خداست، زیرا آنچه مهم است یاد خدا بودن در تمام حالات خصوصاً در وقت گناه است.
یاد خداوند بركات بسیار دارد، از جمله:
الف: یاد نعمتهاى او، عامل شكر اوست.
ب: یاد قدرت او، سبب توكّل بر اوست.
ج: یاد الطاف او، مایه محبّت اوست.
د: یاد قهر و خشم او، عامل خوف از اوست.
ه: یاد عظمت و بزرگى او، سبب خشیت در مقابل اوست.
و: یاد علم او به پنهان و آشكار، مایه حیا و پاكدامنى ماست.
ز: یاد عفو و كرم او، مایه امید و توبه است.
ح: یاد عدل او، عامل تقوا و پرهیزكارى است.
انسان، بىنهایت طلب است و كمال مطلق مىخواهد، ولى چون هر چیزى غیر از خداوند محدود است و وجود عارضى دارد، دل را آرام نمىگرداند. در مقابل كسانىكه با یاد خدا آرامش مىیابند، عدهاى هم به متاع قلیل دنیا راضى مىشوند. «رضوا بالحیاة الدنیا واطمأنوا بها»
نماز، ذكر الهى ومایه آرامش است. «و اقم الصّلاة لذكرى»(150)، «الا بذكر اللَّه تطمئن»
ممكن است معناى «الا بذكر اللَّه تطمئن القلوب» این باشد كه به واسطه ذكر و یادى كه خدا از شما مىكند، دلهایتان آرام مىگیرد، یعنى اگر بدانیم خداوند ما را یاد مىكند و ما در محضر او هستیم، دلهایمان آرامش مىیابد. چنانكه حضرت نوح علیه السلام به واسطه كلام الهى «اصنع الفلك باعیننا»(151) آرام گرفت و امام حسینعلیه السلام به هنگام شهادت على اصغرش با عبارت «هیّن علىّ انّه بعین اللَّه» این آرامش را ابراز فرمود و یا در دعاى عرفه آمده است: «یا ذاكر الذاكرین»
سؤال: اگرچه در این آیه آمده است كه دلها، و به ویژه دل مؤمن، با یاد خدا آرام مىگیرد، امّا در آیات دیگرى مىخوانیم هرگاه مؤمن خدا را یاد كند، دلش به لرزه مىافتد. «انما المؤمنون الّذین اذا ذكر اللَّه وجلت قلوبهم»(152) آیا این لرزش و آرامش مىتوانند در یكجا جمع شوند؟ راه توجیه آن چیست؟
پاسخ: براى تصوّر وجود این همزمان آرامش و لرزش در یك فرد، توجّه به این مثالها راهگشا مىباشد:
الف: گاهى انسان بخاطر وجود همه مقدمات، اطمینان و آرامش دارد، امّا در عین حال از نتیجه هم نگران و بیمناك است. مثل جراح متخصصى كه به علم و كار خود مطمئن است، ولى باز در هنگام عمل شخصیّت مهمى دلهره دارد.
ب: فرزندان، هم به وجود والدین، احساس آرامش مىكنند و هم از آنها حساب مىبرند و مىترسند.
ج: گاهى انسان از آنجا كه مىداند فلان ناگوارى براى آزمایش و رشد و ترفیع مقام اوست، خرسند و آرام است، امّا اینكه آیا در انجام وظیفه موفق خواهد شد یا خیر، او را نگران مىكند و به لرزه مىاندازد.
د: انسانهاى مؤمن وقتى در تلاوت قرآن به آیات عذاب، دوزخ و قهر الهى مىرسند، لرزش بر اندام آنها مستولى مىشود، امّا هنگامى كه آیات رحمت و رضوان و بهشت خداوند را قرائت مىكنند، آرامشى شیرین، قلوب آنها را فرا مىگیرد و آنها را دلگرم مىسازد. امام سجادعلیه السلام در دعاى ابوحمزه مىفرماید: «اذا ذكرت ذنوبى فزعت و اذا رأیت كرمك طمعت»، یعنى هرگاه گناهان خود و عدل و قهر تو را به یاد مىآورم، ناله مىزنم، امّا وقتى به یاد لطف و عفو تو مىافتم امیدوار مىشوم.
صاحب المیزان براى این جمله، از قرآن شاهد مىآورد؛ «تقشعر منه جلود الّذین یخشون ربّهم ثم تلین جلودهم و قلوبهم الى ذكر اللَّه»(153) یعنى در آغاز انسان دلهره دارد، ولى كمكم به آرامش مىرسد.
كسىكه از یاد خدا غافل است، آرامش ندارد و زندگى بدون آرامش زندگى نكبت بارى است. «من اعرض عن ذكرى فانّ له معیشة ضنكا»(154)
عامل آرامش و دلگرمى
دستیابى به اطمینان و آرامش مىتواند عوامل گوناگونى داشته باشد، ولى در رأس آنها آگاهى و علم جلوه ویژهاى دارد؛
- كسىكه مىداند ذرّهى مثقالى از كارش حساب دارد، «مثقال ذرة خیراً یره»(155) نسبت به تلاش و فعّالیّتش دلگرم است.
- كسىكه مىداند بر اساس لطف و رحمت الهى آفریده شده، «الاّ من رحم ربّك و لذلك خلقهم»(156) امیدوار است.
- كسىكه مىداند خداوند در كمین ستمگران است، «انّ ربّك لبالمرصاد»(157) آرامش دارد.
- كسىكه مىداند خداوند حكیم و علیم است وهیچ موجودى را بیهوده خلق نكرده است «علیم حكیم» خوشبین است.
- كسىكه مىداند راهش روشن و آیندهاش بهتر از گذشته است، «والاخرة خیر وابقى»(158) قلبش مطمئن است.
- كسىكه مىداند امام و رهبرش انسانى كامل، انتخاب شده از جانب خداوند و معصوم از هر لغزش و خطاست، «انى جاعلك للنّاس اماما»(159) آرام است.
كسىكه مىداند كارِ نیك او از ده تا هفتصد بلكه تا بىنهایت برابر پاداش دارد، ولى كار زشت او یك لغزش بحساب مىآید دلخوش است. «مثل الّذین ینفقون اموالهم فى سبیل اللَّه كمثل حبة انبتت سبع سنابل فى كلّ سنبلة مأئة حبة»(160)
- كسىكه مىداند خداوند نیكوكاران را دوست دارد، «ان اللَّه یحب المحسنین»(161) به كار نیكش دلگرم مىشود.
- كسىكه مىداند كار خیرش آشكار و كار شرّش پنهان مىماند، «یا من اظهر الجمیل و ستر القبیح» شاد است.
عوامل اضطراب و نگرانى
یكى از شایعترین بیمارىهاى قرن حاضر، اضطراب و افسردگى است. براى این بیمارى كه داراى علائمى همچون انزواطلبى، در خود فرورفتن، خودكمبینى و بیهوده انگارى است، دلایل بسیارى را ذكر كردهاند، از جمله:
- شخص افسرده از اینكه همه چیز را مطابق میل خود نمىبیند داراى افسردگى شده است، در حالى كه ما نباید بخاطر اینكه چون به همه آنچه مىخواهیم، نرسیدیم، از مقدار ممكن آن هم دست برداریم و تسلیم شویم.
- شخص افسرده با خود فكر مىكند كه چرا همه مردم مرا دوست ندارند و حال آنكه این امر غیر ممكنى است و حتّى خدا و جبرئیل هم دشمن دارند، لذا انسان نباید توقّع داشته باشد كه همه او را دوست بدارند.
- شخص افسرده گمان مىكند كه همه مردم بد هستند، در صورتىكه چنین نیست و خداوند به فرشتگانى كه این توهّم را داشتند پاسخ داد.
- شخص افسرده گمان مىكند كه همه ناگوارىها از بیرون وجود اوست، در حالیكه عمده تلخىها عكسالعمل و پاسخ خصلتها و كردارهاى خود ماست.
- شخص مضطرب از شروع در كارها نگران است و احساس ترس و تنهایى مىكند. حضرت علىعلیه السلام براى رفع این حالت مىفرماید: «اذاخفت من شىءٍ فقع فیه»(162) از هر چه مىترسى خود را در آن بیانداز كه ترس هر چیز بیش از خود آن است.
- شخص مضطرب نگران آنست كه آینده چه خواهد شد. این حالت را مىتوان با توكّل بر خدا و پشتكار درمان كرد.
- چون در بعضى كارها ناكام شده است، نگران است كه شاید در تمام امور به این سرنوشت مبتلا شود.
- چون بر افراد وقدرتهاى ناپایدار تكیه دارد، با تزلزل آنها دچار اضطراب مىشود.
- و خلاصه امورى همچون عدم قدردانى مردم از زحمات آنها، گناه، ترس از مرگ تلقینهاى خانواده به اینكه نمىدانى و نمىتوانى، قضاوتهاى عجولانه، توقّعات نابجا و تصوّرات غلط، علت بسیارى از افسردگىها و اضطرابها مىباشد كه با یاد خدا و قدرت و عفو و لطف او مىتوان آنها را به آرامش و شادابى مبدل ساخت. تفسیر آیه «الّذین آمنوا و تطمئنّ قلوبهم بذكر اللَّه» را در روز 14 خرداد 73 در همدان مىنویسم، زیرا بمناسبت پنجمین سالگرد رحلت امام خمینى (ره) براى سخنرانى آمدهام. كسىكه در پایان وصیّتنامه بسیار مهم خود مىفرماید: «من با دلى آرام و قلبى مطمئن و ضمیرى شاد و روحى امیدوار به فضل الهى از خدمت شما مرخص مىشوم.»
پيام ها
1- نشانه انابه واقعى، ایمان و اطمینان به خداست. «من اناب، الذین امنوا ...»
2- ایمان بدون اطمینان قلبى، كامل و كارساز نیست. «امنوا وتطمئن قلوبهم»
3- یاد خدا با زبان كفایت نمىكند، اطمینان قلبى هم مىخواهد. «تطمئن قلوبهم بذكر اللَّه»
4- تنها یاد خدا، مایهى آرامش دل مىشود. «بذكر اللَّه تطمئن القلوب»
امروزه دارندگان زر و زور و تزویر بسیارند ولى از آرامش لازم خبرى نیست.