ترجمه
واگر به واسطه قرآن كوهها به حركت درآیند یا زمین به آن قطعهقطعه شود یا به واسطه آن مردگان به سخن آیند، (باز ایمان نمىآورند.) بلكه تمام امور بدست خداست. آیا مومنان (از این سنگدلان) مأیوس نشدهاند (و نمىدانند) كه اگر خدا مىخواست قطعاً (با قهر واجبار) همه مردم را به راه مىآورد. و پیوسته به كسانى كه كفر ورزیدند به سزاى كارهایى كه كردهاند مصیبت كوبندهاى مىرسد یا آن مصیبت به نزدیك خانه آنان فرو مىآید (تا هر لحظه زندگى همراه با دغدغه داشته باشند و این دلهره همچنان ادامه دارد) تا آنگاه كه وعده الهى فرا رسد البته خداوند وعدهاى كه داده خلاف نمىكند.
نکته ها
این آیه اوج عناد و لجاجت كفّار را بیان مىكند. نظیر آیه 111 سوره انعام كه مىفرماید: اگر ما فرشتگان را بر خود آنها نازل كنیم و مردگان با آنها سخن بگویند و همه چیز روبروى آنان محشور شود باز هم ایمان نخواهند آورد.
قرآن كتابى است كه محكمتر از كوهها را تكان داد و بالاتر از مردههاى جسمانى را زنده كرد. عقول و دلهاى مرده و سنگِ مردم جاهل عرب را حیات داد. و اگر كتابى باشد كه بتواند كوهها را تكان دهد و مردگان را زنده گرداند، آن همین قرآن است. «او من كان میتاً فاحییناه...»(167)
از فرمایش امام كاظمعلیه السلام استفاده مىشود كه در قرآن، علوم ورموزى است كه مىتوان به واسطه آنها در طبیعت تصرف كرد.(168)«سُیّرت به، قُطّعت به، كُلّم به»
پيام ها
1- انتظار نداشته باشید كه همه مردم ایمان بیاورند. «لو یشاءاللَّه لهدى الناس جمیعاً»
2- عناد ولجاجت، درد بىدرمان جوامع بشرى است. (اگر كسى طالب و جویاى حقّ باشد، یك معجزه هم براى ایمان آوردن كافى است) «قرآناً سُیّرت به، قطّعت به، كلّم به»
3- در جهان بینى الهى همه كاره خداست. «بل للَّه الامر جمیعاً»
4- معجزه، تحت اراده خداوند است. نه بر اساس پیشنهاد و هوسهاى افراد لجوج. «بل للَّه الامر جمیعاً»
5 - اراده خداوند بر هدایت اختیارى انسانهاست، نه اجبار و اكراه آنان. «لو یشاء اللَّه لهدى الناس جمیعاً» چنانكه در آیهاى دیگر مىفرماید: «لا اكراه فى الدین»(169)
6- كفّار باید منتظر ضربههایى از جانب خداوند بر كشور و مرزهاى خود باشند. «لایزال الّذین كفروا تصیبهم بما صنعوا قارعه»
7- قهر خداوند اختصاص به جهان آخرت ندارد. «تصیبهم ... قارعه»
8 - همه جا موعظه و استدلال كافى و كارساز نیست، گاهى قهر و غضب لازم است. «تصیبهم ... قارعه»
9- علت نزول بلاها، كردار خود ماست. «بما صنعوا قارعه»
10- هشدارهاى الهى گاه به صورت مستقیم و نسبت به خودماست و گاه بطور غیر مستقیم و نسبت به دیگران و مناطق اطراف ماست.«تحلّ قریباً من دارهم»
11- از عذاب دیگران درس عبرت بگیریم. «او تحّل قریباً من دارهم»
12- هیچگاه در وعدهها و وعیدهاى الهى شك نكنیم. «لا یخلف المیعاد»