ترجمه
خداوند هر چه را بخواهد محو یا اثبات مىكند و اُم الكتاب تنها نزد اوست
نکته ها
بحثى پیرامون مقدّرات الهى
مطابق آنچه از آیات و روایات به دست مىآید مقدرات الهى بر دو نوع است:
1. امورى كه مصلحت دائمى دارد و لذا قانونش هم دائمى است. مثل آیاتِ؛«ما یبدّل القول لدىّ»(180) در كلام ما تبدّل راه ندارد. «كلّ شىءٍ عنده بمقدار»(181) هر چیزى در نزد پروردگار داراى حساب و كتاب دقیقى است. اینگونه مقدرات در لوح محفوظ ثبت است «فى لوح محفوظ»(182) و فقط مقربان الهى با اذن خداوند مىتوانند بر آن آگاه شوند. «كتاب مرقوم یشهده المقرّبون»(183)
2. امورى كه غیرحتمى و مصالح آنها تابع اعمال و رفتار مردم است، مثل توبه كردن مردم از گناه كه مصلحت عفو را درپى دارد، و یا دادن صدقه كه مصلحت دفع بلا را به همراه مىآورد و یا ظلم و ستم كه به خاطر مفسدهاش قهر الهى را به دنبال دارد، یعنى خداوند متعال در ادارهى نظام آفرینش دست بسته نیست و با حكمت و علم بىنهایتى كه دارد، مىتواند با تغییر شرایط، تغییراتى در آفرینش و قوانین آن بدهد. بدیهى است كه این تغییرات، نشانهى جهل خداوند متعال و یا تجدید نظر و پشیمانى او نیست، بلكه این تغییرات بر اساس حكمت و تغییر شرایط و یا پایان دورهى آن امر است.
قرآن مجید در این زمینه نمونههاى زیادى دارد كه به چند نمونه اشاره مىكنیم:
الف: «اُدعونى استجب لكم»(184) دعا كنید تا من براى شما مستجاب كنم. انسان با تضرع ودعا مىتواند مصالح خود را بدست آورد و سرنوشت خود را تغییر دهد.
ب: «لعلّ اللَّه یحدث بعد ذلك امرا»(185) قانون الهى در همه جا ثابت نیست ، شاید خداوند با پدید آمدن شرایط لازم، برنامه جدیدى را بوجود آورد.
ج: «كلّ یوم هو فى شأن»(186) خداوند، هر روز در شأن مخصوص همان روز است.
د: «فلّما زاغوا، ازاغ اللَّه»(187) چون راهانحرافى را انتخاب كردند، خدا هم منحرفشان ساخت.
ه: «و لو انّ اهل القرى آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم بركات»(188) با ایمان و تقوا، مسیر قهر الهى به لطف و بركت تغییر مىیابد.
و: «ان اللَّه لایغیّر مابقوم حتّى یغیّروا ما بانفسهم»(189) خداوند سرنوشت هیچ قومى را تغییر نمىدهد، مگر آنكه آنها خودشان را تغییر دهند.
ز: «الاّ مَن تاب و آمن و عمل عملا صالحاً فاولئك یبدّل اللَّه سیئاتهم حسنات»(190) كسانىكه توبه كنند، ایمان آورند و عمل نیكو انجام دهند، خداوند بدىهاى آنان را به خوبى و حسنه تبدیل مىكند.
ح: «ان عُدتم عُدنا»(191) اگر شما برگردید، ما هم برمىگردیم.
سؤال: اگر علم خدا عین ذات اوست و قابل تغییر نیست، پس هر چه در علم او گذشته باید به مرحله عمل برسد وگرنه جهل خواهد بود.
پاسخ: علم خدا بر اساس نظام علل واسباب است، بدین صورت كه او علم دارد كه اگر از این وسیله استفاده شود، این نتیجه و اگر از وسیلهاى دیگر بهرهبردارى شود، سرانجام دیگرى را درپى خواهد داشت و علم او جداى از علم بر اسباب و علل نیست.
بداء چیست؟
یكى از ایراداتى كه اهل سنّت بر شیعه وارد مىكنند این است كه مىگویند: شیعه براى خداوند «بداء» قائل مىشوند و به گمان آنها «بداء» یعنى تغییر در علم الهى و كشف خلاف براى خداوند، در حالىكه منظور شیعه از بداء ظاهر شدن چیزى است كه ما انسانها خلاف آن را گمان مىكردیم.
«بداء» در آفرینش، نظیر نسخ در قانون است، مثل آنكه از ظاهر قانون و یا حكمى تصوّر كنیم كه دائمى است، ولى بعد مدّتى ببینیم كه عوض شده است؛ البتّه این به معناى پشیمانى و یا جهل قانونگذار نیست، بلكه شرایط باعث بوجود آمدن این تغییر در قانون شده است، درست مانند نسخهاى كه پزشك با توجّه به شرایط فعلى بیمار آن را مىنویسد، امّا به محض تغییر حال او، نسخه جدیدى تجویز مىكند، لذا همانگونه كه نسخ در آیات را كه در واقع یك نوع بداء است، همه فرق اسلامى از شیعه و سنى قبول كردهاند، مىبایست «بداء» را با همین معنا و بیانى كه آمد پذیرا باشند. پس بداء به معناى جهل ماست نه جهل خداوند.
نمونههاى از بداء
1. ما گمان مىكردیم خداوند كه به حضرت ابراهیمعلیه السلام فرمان ذبح فرزندش را داده است، مىخواسته اسماعیلعلیه السلام كشته و خونش بر زمین ریخته شود، امّا بعداً ظاهر شد كه ارادهى الهى از این امر، آزمایش پدر بوده است نه كشته شدن پسر.
2. ما از وعده خداوند با حضرت موسىعلیه السلام تصوّر مىكردیم كه دورهى مناجات سى شب است، «و واعدنا موسى ثلاثین لیلة»(192) امّا بعداً ظاهر شد كه از اول برنامه چهل شب بوده است، ولى خداوند به جهت آزمایش، آن را در دو مرحله اعلام فرموده است، ابتدا سى شب و سپس ده شب.
3. ما فكر مىكردیم كه قبلهى مسلمانان براى همیشه بیتالمقدس است، ولى آیات تغییر قبله براى ما ظاهر كرد كه قبلهى دائمى، كعبه بوده است.
4. وقتى نشانههاى قهر خدا پدید آمد، حتّى حضرت یونسعلیه السلام هم مطمئن شد كه عذاب الهى نازل و قوم كافرش نابود خواهند شد، لذا از میان مردم بیرون رفت، امّا مردم ایمان آوردند و قهر الهى برطرف گردید. «الاّ قوم یونس لمّا آمنوا كشفنا عنهم»(193)
به هر صورت معناى بداء جهل خداوند و عوض شدن علم او نیست، زیرا خداوند از ابتدا مىدانست كه خون اسماعیل ریخته نخواهد شد، مدّت مناجات موسى چهل شب است، قبله دائمى مسلمانان، كعبه خواهد بود و قوم یونس اهل نجات هستند، ولى ظاهر دستورات و حوادث به نحوى بود كه انسان تصوّر دیگرى داشت. پس تغییرى در علم خداوند پیدا نشده و این ما هستیم كه داراى دید تازهاى شدهایم.
بداء به این معنا داراى اثرات تربیتى بسیارى است، از جمله اینكه انسان تا آخرین لحظهى عمر، به تغییر شرایط امیدوار مىماند، روحیّهى توكّل در او زنده مىگردد، اسیر ظواهر نمىشود، ایمان انسان به غیب و قدرت خداوند متعال بیشتر مىشود. با توبه، صدقه، مناجات و دعا تلاش مىكند تا مسیر حوادث و قهر الهى را تغییر دهد.
امام صادقعلیه السلام فرمودند: خداوند از همه انبیا همراه با توحید، ایمان به بداء را نیز پیمان گرفته است.
در حدیث دیگر مىخوانیم: هر كس گمان كند براى خداوند مسئله جدیدى روشن شده كه قبلاً آن را نمىدانسته، از او تبرّى بجویید.(194)
پيام ها
1- دست خدا براى تغییر در نظام تكوین یا تشریع باز است. «یمحوا اللَّه مایشاء»
2- خداوند، آفرینش را به حال خود رها نكرده است. «یمحوا اللَّه مایشاء ویثبت»
3- محو یا اثبات قوانین حاكم بر جهان هستى، به دست خداست. «یمحوا اللَّه...»
4- محو و اثبات الهى بر اساس، حكمت و علم است. «و عنده ام الكتاب»
5 - جهان آفرینش دفترى دارد كه تمام حوادث در آن ثبت است. «الكتاب»