ترجمه
و(یاد كن) روزى را كه از هر اُمّتى شاهدى برانگیزیم، سپس به كسانى كه كفر ورزیدند اجازه (هیچ كلامى) داده نخواهد شد وآنها براى عذرخواهى فراخوانده نمىشوند.
نکته ها
در قرآن بارها، سخن از گواهانِ قیامت مطرح شده است؛ پیامبران، فرشتگان، اولیاى خدا، زمین واعضاى بدن، از گواهان آن روز هستند. امام صادق علیه السلام فرمودند: براى هر امّت و زمانى، امامى هست كه مردم با او محشور مىشوند.(40) و امام باقر علیه السلام در ذیل آیه فرمودند: «نحن الشهود على هذه الامة» همانا ما شاهدان بر این امّت هستیم.
با آنكه خداوند همهجا حاضر وبه همهچیز آگاه است، ولى وجود گواهان متعدّد، عامل پیدایش تقوا وحیا براى مؤمنان و وسیلهى رسوایى بیشتر مجرمان است.
شرط شهادت و گواهى، علم و آگاهى همراه با عدالت است. بنابراین اولیاى خدا كه در قیامت شاهد بر ما هستند باید در دنیا، بر كار ما ناظر بوده و اعمال ما بر آنها عرضه شود و این همان عقیده ماست كه به گفته روایاتِ متعدّد وآیهى مباركه «فسیرى اللَّه عملكم و رسوله و المؤمنون»(41) هر هفته، اعمال ما به امام زمانعلیه السلام عرضه مىشود. و بدون این عقیده، آیاتِ «شهادت» و گواهى در قیامت، قابل توجیه نیست. چگونه كسى كه از اعمال ما خبر ندارد یا عدالت ندارد، در قیامت گواهى بدهد.
«استعتاب» از عتاب است، یعنى گنهكار از صاحبِ حق، طلب عتاب و سرزنش مىكند تا بدین وسیله قهرش فرو نشیند و رضایت دهد.
در دنیا هم مىتوان توبه كرد، هم عذرخواهى و هم جبران نمود، امّا در قیامت نه جاى توجیه است، نه عذرخواهى، نه تدارك:
اما توجیه مردود است، چون وقتى كه بعضى از دوزخیان به گروه دیگرى مىگویند: «لولا انتم لكنّا مؤمنین»(42) اگر شما نبودید ما مؤمن بودیم، خطاب مىرسد: «بل لم تكونوا مؤمنین»(43) بلكه خود شما اهل ایمان آوردن نبودید.
اما تدارك گناه مردود است، چون وقتى از خداوند مىخواهند؛ «فارجعنا نعمل صالحاً»(44) ما را به دنیا بازگردان تا كار شایستهاى انجام دهیم، پاسخ مىشنوند: «كلا انها كلمة هو قائلها»(45)، «فذوقوا بما نسیتم»(46)
واما عذرخواهى مردود است، چرا كه قرآن مىفرماید: «ولایؤذن لهم فیعتذرون»(47) اجازه نمىیابند كه عذرخواهى كنند.
پيام ها
1- گواه هر قومى از خودشان است تا حجّت بر آنها تمام شود. «من كلّ امّة شهیداً»
2- خدا در میان هر قومى ودر هر زمانى، برمردم حجّت وشاهد دارد. «من كلّامّة شهیداً»
3- در دادگاه الهى، حساب و كتاب و گواه و شهادت مطرح است. «شهیداً»
4- با وجود شاهد و حجّت، دیگر عذرتراشى و توجیه یا رضایت طلبى معنا ندارد. «لایؤذن ... لا هم یستعتبون»