ترجمه
و بگو: حقّ آمد و باطل نابود شد، همانا باطل، نابود شدنى است.
نکته ها
«حقّ»، به معناى ثابت و باقى است. لذا خدا و هرچه از سوى او باشد، حقّ است. «حقّ» یكى از نامهاى خداوند است. كلمهى «زَهوق» به معناى رفتن است. «زهق نفسه» یعنى روح از بدنش خارج شد.
براى این آیه مصادیقى همچون ظهور اسلام، ورود به مدینه، فتح مكّه و شكستن بتها را گفتهاند كه در همهى آنها باطل شكست خورده است. ولى آیه داراى مفهوم گستردهاى است و فناى باطل و بقاى حق را نوید مىدهد.
بقاى حقّ و نابودى باطل، یك سنّت وقانون الهى است، نه پندارى و تصادفى، هر چند پیروان حقّ كم و طرفداران باطل زیاد باشند. چرا كه حقّ همچون آب، ثابت و ماندگار و باطل مانند كف، ناپایدار و فانى است. «فامّا الزَبَد فیذهب جُفاءً و امّا ما ینفع النّاس فَیَمكث فى الارض»(197)
قرآن مىفرماید: «نَقذِف بالحقّ على الباطل فیَدمغه»(198) ما حقّ را بر سر باطل مىكوبیم و آن را نابود مىسازیم. و در این صورت است كه باطل رفتنى است. بنابراین حقّ باید با قدرت و كوبنده بر باطل هجوم آورد.
پيام ها
1- پیامبر باید با قاطعیّت، پیروزى نهایى حقّ را به مردم اعلام كند. «قل جاء الحق»
2- باید حقّ را به میدان آورد تا باطل از بین برود. «جاء...زهق»
3- عاقبت، باطل رفتنى و نابود شدنى است و حقّ، باقى و پایدار. «جاء...زهق» (فعل ماضى نشانه قطعى بودن است.)
4- از جلوهها و مانورهاى باطل نباید هراسید كه دوامى ندارد. «كان زهوقاً»