ترجمه
و آنچه از قرآن فرو مىفرستیم، مایهى شفا(ى دل) و رحمتى براى مؤمنان است و ستمگران را جز خسران نمىافزاید.
نکته ها
كلمهى «مِن» در «منالقرآن»، به معناى «بعض» نیست تا دلالت كند بر اینكه بعضى از قسمتهاى قرآن شفاست، بلكه بیان مىكند كه هر آنچه از قرآن كریم نازل مىشود، شفابخش است.
با آنكه قرآن براى هدایتِ همه است؛ «هُدىً للنّاس»(199) ولى تنها كسانى از این نور بهره مىبرند كه پنجرهى روح خود را به سوى آن باز كنند و لجاجت و عناد را كنار گذاشته، با روحى سالم به سراغ قرآن روند؛ «هُدىً للمتّقین»(200) و لذا لجوجانِ بیماردل را جز خسارت نمىافزاید. مانند باران كه وقتى بر مردارى ببارد، بوى تعفّن برخیزد، هر چند باران زلال و پاك است.
استدلال قرآن، ركود فكرى را شفا مىدهد؛ موعظهى قرآن، قساوت را درمان مىكند؛ تاریخ قرآن تحیّر را برطرف مىسازد؛ زیبایى آهنگ و فصاحتش روح فرارى را جذب مىكند؛ قوانین و احكامش عادات خرافى را ریشه كن مىسازد؛ تلاوت و تدبر در آن، بیمارى غفلت را شفا مىبخشد؛ تبرّك به آن، امراض جسمى را شفا مىدهد و رهنمودهاى آن، تاریكىها را روشن مىكند.
شفاى قرآن با شفاى داروهاى مادّى تفاوتهاى زیادى دارد. داروى قرآن، ضررى را به دنبال ندارد، كهنه نمىشود و تاریخ مصرف ندارد. شفا یافتهى قرآن عامل شفاى دیگران مىشود. در نسخهى شفاى قرآن اشتباه نیست، همیشه و در اختیار همه است، طبیب این دارو، هم ما را مىشناسد، هم دوستمان دارد و هم نتیجهى نسخهاش ابدى است، نسخه و داروى او هم مشابه ندارد.
حضرت على علیه السلام مىفرماید: «فانّ القرآن شفاءٌ من اكبر داء و هوالكفر و النفاق و الغى و الضلال»(201)، قرآن درمان بزرگترین دردهاست كه كفر و نفاق و گمراهى باشد.
خداوند رحمت را بر خود لازم نموده است: «كتب على نفسه الرحمة»(202) و پیامبرش را براى جهانیان، رحمت قرار داده است، «رحمة للعالمین»(203) هم امّتش نسبت به هم رحمت دارند، «رحماء بینهم»(204) و هم كتابش رحمت است. «شفاء و رحمة»
پيام ها
1- چون قرآن از جانب خدایى است كه خالق بشر و فطرتِ اوست، قوانین آن نیز با فطرت مطابق و نجات دهندهى اوست. «شفاء»
2- آنچه از سوى خداى رحمان و رحیم باشد، رحمت است. «رحمة للمؤمنین»
3- چون كافران به اوامر و نواهى قرآن عمل نمىكنند، نزول هر دستور، جرمشان را بیشتر و خسارتشان را افزونتر مىسازد. «لایزیدالظالمین الا خساراً»