ترجمه
وگفتند: ما هرگز به تو ایمان نمىآوریم، مگر براى ما چشمهاى از زمین جارى سازى،
یا براى تو باغى از خرما وانگور باشد كه از میان آن، نهرها جارى گردانى.
نکته ها
«یَنبوع»، به چشمهاى گفته مىشود كه خشك نشودو همواره بجوشد.
مشركان كه منكر اعجاز قرآن بودند، شرط ایمان آوردن خود را رسیدن به مادّیات قرار داده و توقّعات نابجایى از پیامبر داشتند. غافل از آنكه پیامبر، براى اثبات نبوّت خود معجزه انجام مىدهد، نه براى اِشباع هوسهاى مردم لجوج، یا سرگرمى وتفریح، یا فرار از كار وتلاش.
در واقع توقّع نابجا، قساوت، لجاجت، بهانهگیرى، ناآگاهى به هدف و بىادبى دست به دست هم مىداد و سبب مىشد كه از پیامبرصلى الله علیه وآله درخواستهاى غیر منطقى داشته باشند، از قبیل: چشمهى آب، باغ، رودخانه، سقوط آسمان، احضار خدا و فرشتگان، خانهى طلا، پرواز به آسمان، نامهى خصوصى از سوى خدا.
پيام ها
1- هر كس به قدر فكرش درخواست دارد، ملاك نبوّت در دید مشركان باغ و چشمه و مادّیات بود. «لن نؤمن لك حتّى تفجر...»
2- هدف پیامبران، ارشاد مردم به توحید بود، ولى گروهى به فكر باغ و طلا و نقره بودند. «لن نؤمن لك حتّى تفجر لنا...»
3- هر درخواست و توقّعى منطقى نیست. از پیامبران و مبلغان مكتبى، توقّعات نابجا زیاد است. «حتّى تفجر...»