ترجمه
آنان قوم مایند كه به جز او، خدایان دیگرى گرفتهاند. چرا آنان دلیل آشكارى بر خدایان خود نمىآورند؟ پس كیست ستمكارتر از كسى كه بر خداوند، دروغى افترا بندد؟
نکته ها
با اینكه در كلمهى «افتراء» نسبت دروغ نهفته است، ولى بازهم كلمه «كذباً» در آیه مطرح شده است. این شاید به خاطر آن باشد كه افترا دو گونه است: گاهى امكان نسبت هست، ولى گاهى امكان نسبت هم نیست و شرك از نوع دوّم است. زیرا شریك براى قدرت و علم بىنهایت محال است.
پيام ها
1- بىتفاوتى نسبت به گمراهى وانحراف دیگران، ممنوع است. «هؤلاء قومنا» (اصحاب كهف، از انحراف قوم خود ناراحت بودند.)
2- بزرگترین دغدغهى مردان خدا، انحراف عقیدتى مردم است. «اِتّخذوا من دونه آلهة»
3- تقلید و تبعیّت از محیط در عقاید، منطق صحیحى نیست، براى عقاید، باید دلیل روشن داشت. «قومنا اتخّذوا ... لولا یأتون علیهم بسلطان مبین»
4- شرك، افترا بر خدا و بى دلیل است. «ممّن افترى على اللّه»
5 - دروغ، ظلم است و دروغگو ظالم، و كسى كه به خدا دروغ بربندد، ظالمتر است. «فمَن اظلم»