ترجمه
و(بیادآور) زمانى كه موسىبه جوان (همراهش) گفت: من دست از جستجو برنمىدارم تا به محلّ برخورد دو دریا برسم، حتّى اگر سالها (به راه خود) ادامه دهم.
پس چون به محلّ تلاقى آن دو (دریا) رسیدند، ماهى خود را (كه براى غذا همراه داشتند) فراموش كردند. ماهى هم راه خود را به دریا برگرفت و رفت.
نکته ها
كلمهى «موسى» 136 بار در قرآن آمده و همهى موارد مراد همان پیامبر اولواالعزم است.
بكار بردن كلمهى «فَتى» كه به معناى جوان و جوانمرد است، به جاى غلام و پسر، نشانهى ادب، مهربانى و نام نیك است. مراد از «فتاه» در آیه، «یوشعبن نون» است كه مصاحب و ملازم حضرت موسى در آن سفر بوده است.(62)
«حُقُب» به معناى سالهاى طولانى است، 70 الى 80 سال.
در تفاسیر وروایات، ماجراى موسى وخضر بیان شده است. چنانكه در كتاب صحیح بخارى از ابن عباس از اُبىّبن كعب آمده كه پیامبرصلى الله علیه وآله فرمودند: روزى حضرت موسى در حال خطبه خواندن، مورد سؤال بنىاسرائیل قرار گرفت كه عالمترین افراد كیست؟ موسى گفت: من هستم. خداوند موسى را مورد عتاب قرار داد كه چرا نگفتى: خدا بهتر مىداند. خضر از تو عالمتر است. موسى گفت: خضر كجاست؟ خطاب آمد: در منطقهى مجمعالبحرین است و رمز ونشانهى آن این است كه یك ماهى در سبدى قرار بده و حركت كن، هرجا ماهى را نیافتى، وعدهگاه ملاقات خضر همان جا مىباشد.(63)
موسى ماهى را در سبد قرارداده و به كسى كه همراهش بود فرمود: هركجا ماهى را نیافتى به من خبر بده. موسى و همراهش حركت كردند تا كنار دریایى رسیدند و براى استراحت كنار سنگى توقّف كردند. در حالى كه موسى در خواب بود و همراهش بیدار، ماهى حركتى كرده و از سبد به دریا پرید! همراه موسى چون او را در خواب دید، او را صدا نزد. پس از بیدارى موسى نیز فراموش كرد به او خبر دهد و هر دو به راه خود ادامه دادند، پس از یك شبانه روز موسى گفت: غذایى بیاور كه ما از این سفر خسته شدیم. همراه موسى، ماجراى زنده شدن ماهى و پریدنش در آب را بازگو كرد. موسى گفت: باید برگردیم به همان منطقهاى كه ماهى در آب پریده كه وعدهگاه ما آنجاست.
امام باقر وامام صادقعلیهما السلام فرمودند: همراه موسى، ماهى نمك زده را كنار دریا برد تا بشوید، ماهى در دست او به حركت در آمد و به دریا رفت.(64)
بعضى مجمع البحرین را تلاقى دو دریاى نبوّت (موسى و خضر) دانستهاند؛ موسى دریاى حكمت ظاهرى و خضر، دریاى حكمت باطنى است.
از آنجا كه پیامبران معصوماند و فراموش نمىكنند، مراد از نسیان ماهى در آیه، كنار گذاشتن ماهى و واگذاشتن آن است. مثل آیاتى كه نسبتِ نسیان به خدا مىدهد، «الیوم نَنساكم»(65) و «انّا نسیناكم»(66) به علاوه آن دو بزرگوار، ماهى را فراموش نكردند، بلكه با خود برده بودند و طبق آنچه نقل كردیم همراه موسى چون نخواست حضرت را از خواب بیدار كند، صبر كرد و بعد از بیدارى، فراموش كرد ماجرا را بازگو كند.
در قرآن، بارها حیوانات علامت، یا الهامبخش و یا خبررسان بودهاند، مانند چگونگى دفن هابیل با الهام از كلاغ، اطلاع از كفر مردم سبأ با خبر دادن هدهد و زنده شدن ماهى، در ماجراى ملاقات این دو پیامبر، و نقش عنكبوت در حفاظت پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله در غار و نقش حفاظتى سگ براى اصحاب كهف.
پيام ها
1- تلاش موسى براى ملاقات خضر و تحصیل علم قابل ذكر است. «واذ...»
2- در مسافرت، همراه و همسفر داشته باشیم. «قال موسى لفتاه»
3- انتخاب عنوان زیبا، سفارش اسلام است. «قال... لفتاه»
4- هجرت وسفر براى كسب علم، تاریخى بس طولانى دارد. «لاابرح...»
5 - طالب علم باید سراغ عالم برود، نه آنكه به انتظار عالم بنشیند. «لاابرح» یعنى تا رسیدن به عالم، دست از جستجو بر نمىدارم.
6- در طلب علم و عالم، اگر عمرى جستجو كنیم جا دارد. «اَمضىَ حُقُبا»
7- تحصیل علم پایان و حدّى ندارد. پیامبرى چون موسى نیز براى فراگیرى علم باید آمادهى سفر طولانى شود. «امضىَ حُقُبا»
8 - همسفر جوانمرد كسى است كه تا پایان سفر همراه انسان باشد. «حتّى اَبلُغ مجمع البحرین ... فلمّا بلغا مجمع بینهما»
9- دریا و كنار دریا مىتواند محلّ مناسب و سالم و آمادهاى براى آموزش و ملاقاتهاى معنوى باشد. «فلمّا بلغا مجمع بینهما»