ترجمه
پس (بدان كه) بلند مرتبه است خداى فرمانرواى بر حقّ، و تو (اى پیامبر!) بر خواندن قرآن پیش از آنكه وحى آن بر تو پایان یابد شتاب مكن و بگو: پروردگارا! علم مرا زیاد كن.
نکته ها
از عبارت «لاتعجل بالقرآن»(123) بهدست مىآید كه پیامبراكرمصلى الله علیه وآله مجموعه آیات قرآن را مىدانسته و آن را پیشخوانى مىكرده است واین خود دلیل روشنى است بر آنكه قرآن مجید دو بار بر پیامبر نازل شده است، یكبار به صورت دفعى و بار دیگر به شكل تدریجى و آنچه را پیامبر در نزول دفعى در شب قدر دریافت كرده بوده، در هنگام نزول تدریجى، قبل از وحى مىخوانده است.(124)
میان شتابزدگى و عجله از یك طرف و سرعت و سبقت كه در قرآن با عباراتِ «سارعوا»(125)، «سابقوا»(126) مورد ستایش و دستور قرار گرفته از طرف دیگر، تفاوت و اختلاف اساسى وجود دارد. حُسن سرعت و سبقت در جایى است كه تمام مسائل محاسبه و تنظیم شده باشد، لذا نباید فرصت و وقت را از دست داد، ولى شتابزدگى و عجله در جایى است كه هنوز موعد انجام نرسیده و یا نیاز به تكمیل و بررسى است، از این روى مىبایست درنگ كرد.
سرچشمهى عجله و شتاب، گاه امور منفى چون كم صبرى، غرور و اظهار وجود است كه البتّه این صفات، مذموم، و از ذات مقدّس نبوى به دور است، و گاهى به خاطر شدّت عشق و علاقه به دریافت مطلب و دلسوزى براى حفظ چیزى است، كه در این صورت امر نیكویى به شمار مىرود و تعجیل پیامبر صلى الله علیه وآله در وحى از این جهت بوده است، یعنى دریافت عاشقانه، و هیجان و نگرانى براى حفظ وحى.
خداوند، حضرت موسى علیه السلام را براى آموزش در اختیار حضرت خضر گذاشت، لذا موسىعلیه السلام از او كسب اجازه كرد كه «هل اتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدا»(127) آیا اجازه مىدهى كه من همراه و پیرو تو باشم تا از آنچه آموختهاى به من نیز بیاموزى؟ امّا تعلیم و آموزش پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله را ذات مقدّس الهى بر عهده گرفت و به او فرمود: «قل ربّ زدنى علما» بگو: پروردگارا! علم مرا زیاد كن.
اوّلین معلّم، خداوند علاّم و علیم است، «علّم آدم الاسماء»(128)، «الرّحمن، علّم القرآن، علّمه البیان»(129) پس علم را از او بخواهیم. «ربّ زدنى علماً»
در حدیث آمده است كه رسول اكرم صلى الله علیه وآله فرمودند: اگر روزى بر من بگذرد و در آن بر علم من افزوده نشود، آن روز براى من مبارك نیست.(130)
پيام ها
1- آفرینش بىهدف و انسان رها نیست، زیرا بیهودگى وبىهدفى در شأن خدا نیست. «فتعالى اللّه»
2- ذات مقدّس الهى را از هر فكر و اندیشهاى برتر و افعال او را از هر امر باطل، پاك ومنزّه بدانیم. «فتعالى اللّه»
3- حكومت حكیمانه، حقیقى، مطلق ومنحصربهفرد، از آنِ خداست. «الملكالحق»
4- پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله عاشقانه طالب شنیدن و گرفتن وحى بود. «لاتعجل بالقرآن»
5 - فراگیرى هر چیزى به تناسب خود آدابى دارد. «لا تعجل بالقرآن»
6- نهىها وعتابهاى قرآن نسبت به پیامبر، نشانهى صداقت پیامبر است وگرنه كسى خود را مورد نهى وعتاب قرار نمىدهد. «لاتعجلبالقرآن»
7- در بیان قوانین الهى، باید به شرایط زمانى توجّه كرد. «لاتعجل... قبل أن یقضى»
8 - علم را از عالم حقیقى طلب كنیم. «ربّ زدنى علما»
9- براى علم و دانش نهایتى نیست و فارغ التحصیل معنا ندارد. «زدنى علما»
10- علم حقیقى، قرآن مجید است. «لا تعجل بالقرآن - و قل ربّ زدنى علما»
11- اگر كسى را از چیزى نهى مىكنیم، در مقابل، راه صحیح و حقّ را هم به او نشان دهیم. «لا تعجل - قل ربّ زدنى علما»
12- افزون طلبى در كمالات ارزش است. «ربّ زدنى علما»
13- علم، وسیلهى رشد انسانهاست. «ربّ زدنى علما»
14- علمى داراى ارزش و اعتبار است كه همراه با فراگیرى آن، ظرفیّت انسان نیز زیاد شود و رشد كند. «زدنى علما»، نه، «زد علمى»
15- اگر چه خداوند مىتواند بدون دعا هم لطف كند، ولى از پیامبرش مىخواهد كه دعا نماید. «قل ربّ زدنى علما»
16- در دعا از كلمه ربّ و ربوبیّت خدا استمداد كنیم. «ربّ زدنى علما»
17- جز خداوند، علم همه حتّى علم پیامبر محدود است. «ربّ زدنى علما»