ترجمه
پس شیطان او را وسوسه كرد (و) گفت: اى آدم! آیا (مىخواهى كه) تو را به درخت جاودانگى و مُلك (و پادشاهى) فنا ناپذیر راهنمایى كنم؟!
پس (آدم و همسرش فریفته شده و) هر دو از آن (درخت ممنوعه) خوردند، پس (به ناگاه لباسهایشان ریخت و) شرمگاهشان براى آنان ظاهر شد و (ناچاراً) هر دو به چسبانیدن برگ (درختان) بهشت بر خودشان مشغول شدند و (این چنین) آدم پروردگارش را نافرمانى كرد و بیراهه رفت.
نکته ها
شیطان، نام دیگر ابلیس است. «فسجدوا الا ابلیس... فوسوس الیه الشیطان»
وسوسه شدن آدم، قبل از رسیدن او به مقام نبوّت بوده است.(134)
سیدبن طاووسقدس سره در بیان لطیفى مىفرماید: شیطان ابتدا با شعار راهنمایى و دلالت به سراغ آدم آمد، «هل ادلّك» وبعد او را تدلیه و وسوسه كرد، «فدلاّهما بغرور»(135)، پس واى به حال ما كه شیطان از ابتدا به قصد اغرا و فریب ما مىآید. «فبعزّتك لاغوینّهم اجمعین»(136)
كلمه «غَوى» از «غَىّ» در برابر رشد است، یعنى راهى كه انسان را از مقصد باز مىدارد. خداوند دربارهى آدم فرمود: «فغوى» امّا دربارهى پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله مىفرماید: «ما ضلّ صاحبكم و ما غوى»(137)
وسوسهى شیطان، اختیار انسان را سلب نمىكند، از این رو بعد از وسوسه شدن، انسان مورد ملامت خود و دیگران قرار مىگیرد، در حالى كه اگر وسوسه، اختیار انسانها را سلب مىكرد، دیگر كسى از آنها انتقاد نمىكرد.
گناه حضرت آدم
در ارتباط با جمله «عصى آدم ربّه فغوى» چند احتمال داده شده است:
الف: آدم گناه نكرد، بلكه مرتكب ترك اولى شد و«غوى» یعنى رشد نكرد، نهاینكه گمراه شد.
ب: نهى آدم از درخت ممنوعه، نهى ارشادى بود، نه نهى مولوى.(138)
ج: «عصیان» هم در ترك واجب بكار مىرود و هم در ترك مستحب.(139)
امّا هیچ كدام از این احتمالات مورد پذیرش نیست زیرا؛
اوّلاً: این آیه و آیات مشابه آن صراحت در عصیان آدم دارند.
ثانیاً: دلیلى بر ارشادى بودن نهى نداریم.
ثالثاً: ادعاى نبودن حكم تكلیفى در آن زمان درست نیست، زیرا در این صورت باید بگوییم كه شیطان هم مرتكب خلافى نشده و گناه نكرده است.
رابعاً: مگر توبه از كار منهىّعنه با نهى ارشادى معنا دارد؟
خامساً: عصیان در قرآن، تنها به معناى گناه بكار رفته است.
بنابراین بهتر است به سراغ امام معصوم برویم آنجا كه مأمون از امام رضا علیه السلام پرسید: اگر پیامبران معصومند، پس معناى آیه «و عصى آدم ربّه فغوى» چیست؟ امام علیه السلام فرمودند: «كان ذلك من آدم قبل النبوة... من الذنوب الّتى تجوز على الانبیاء قبل نزول الوحى علیهم...»(140) یعنى نافرمانى حضرت آدم قبل از بعثت او بوده است و خلافى بوده كه ارتكاب آن با مقام نبوّت منافاتى ندارد.
پيام ها
1- راه نفوذ شیطان، تمایلات انسانى است. «هل ادلّك على شجرة الخلد» (شیطان بر نیازها وخواستههاى آدمى آگاه بوده است لذا آدم را از راه میل به جاودانگى، اغفال كرد. آرى آرزوهاى طولانى ودراز، انسان را به گناه مىكشاند.)
2- شیاطین از نامها و عناوین زیبا و جذاب براى انحراف مردم و مقاصد شوم خود استفاده مىكنند. «هل ادلّك على شجرة الخلد»
3- دروغ، ابزار شیطان براى فریفتن انسانهاست. «هل ادلّك على شجرة الخلد»
4- اگر اولیاى الهى لغزش داشته باشند، فوراً تنبیه مىشوند. «فبدت»
5 - ظاهر شدن زشتىها وبرهنگى، اوّلین اثر عصیان آدم بود. «فبدت لهما»
6- پوشش براى انسان، كرامت وزیبایى، وبرهنگى، پستى وزشتى است. «سوءاتهما»
7- لقمهى نابجا، سبب ریختن شرم وحیا و ظهور زشتىها مىشود. «فاكلا... فبدت لهما سوءاتهما»
8 - پوشش و پوشاندن شرمگاه، در فطرت تمام انسانهاست. «و طفقا یخصفان»
9- مخالفت با امر خدا، مخالفت با رشد وتربیت خود انسان است. «عصىآدمربّه»
10- پیامدهاى گناه براى تمامى مرتكبان آن یكسان نیست. «فاكلا... عصى آدم» (با اینكه هر دو نافرمانى كرده و از درخت ممنوعه خوردند، ولى معصیت به آدم نسبت داده شده است.)
11- گناه سبب محرومیت انسان مىشود. «عصى... فغوى»