ترجمه
و داود و سلیمان (را یاد كن) آن هنگام كه درباره كشتزارى كه گوسفندان قوم، شبانگاه در آن چریده (و آن را تباه ساخته بودند) داورى مىكردند و ما شاهد داورى آنان بودیم.
پس ما آن (حكم حقّ) را به سلیمان تفهیم كردیم و ما به هر یك از آنها، فرزانگى و دانش دادیم، و كوهها را رام داود ساختیم (بطورى كه آنها) و پرندگان (با او) تسبیح مىگفتند، و ما انجام دهندهى این كارها بودیم.
نکته ها
آنچه از روایات و تفاسیر، پیرامون ماجراى مطرح در این آیه بدست مىآید این است كه: گوسفندانى شبانه وارد تاكستان شخصى مىشوند و آن را ضایع و خراب مىكنند، صاحب درختان انگور، شكایت به نزد داود علیه السلام مىبرد، و حضرت براى جبران خسارت، حكم به تحویل تمام آن گوسفندان به صاحب باغ مىكند، امّا فرزند ایشان، سلیمان، راه حلّ دیگرى به پدر پیشنهاد مىدهد و آن اینكه گوسفندان در اختیار شاكى قرار گیرد تا او از منافع آنها استفاده كند و باغ به صاحب گوسفندان تحویل گردد تا او به ترمیم آن بپردازد و بعد از جبران خسارت، هر یك مال اصلى خود را باز پس گیرند.(65)
بدیهى است كه هر دو پیامبر بدنبال راهى براى جبران خسارت بودند، لیكن پدر (داود علیه السلام) آن را در تحویل گوسفندان مىدانست ولى فرزند (سلیمان علیه السلام) مىخواست به وسیله منافع گوسفندان آن را تدارك كند.
خداوند مىفرماید: اگر چه ما به هر دو، علم و حكمت عطا كردیم، ولى در این مورد داورى سلیمان بهتر بود.
در حدیثى آمده است كه هرگاه داود علیه السلام به خواندن كتاب آسمانى «زبور» مشغول مىشد، كوه و سنگ و پرندهاى نبود مگر اینكه با شنیدن صداى داود علیه السلام با او همنوا مىگردید.(66)
پيام ها
1- باید احترام پدر، حتّى در ترتیب ذكر نام او با فرزند رعایت شود. «داود و سلیمان»
2- قضاوت، یكى از شئون انبیا است. «اذ یحكمان»
3- انبیا مراجع اصلى و واقعى حل اختلافات مردم هستند. «اذ یحكمان»
4- جبران ضرر و زیان، اختصاص به موارد عمد ندارد. «نفشت فیه غنم القوم»
5 - قاضى باید خدا را بر كار خود شاهد و ناظر بداند. «كنّا لحكمهم شاهدین»
6- فهم و درك درست بدون عنایت الهى میسور نیست. «فهّمناها»
7- گاهى خداوند به فرزند خیرى عطا مىكند كه بهپدر نمىدهد. «فهّمناهاسلیمان»
8 - تسبیح كوهها، بازتاب صداى تسبیح كننده نیست، بلكه خود یك تسبیح واقعى و حقیقى است. «مع داود یسبّحن»
9- همه موجودات از جمله كوهها و پرندگان بهرهاى از شعور دارند و به تسبیح خداوند مشغولند. «یسبّحن»