ترجمه
(اى پیامبر!) همانا تو نمىتوانى هر كه را دوست دارى هدایت كنى (و به مقصد برسانى)، بلكه این خداوند است كه هر كس را بخواهد هدایت مىكند و او به رهیافتگان آگاهتر است.
نکته ها
مضمون این آیه كه در مقام دلدارى پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله است، در آیات دیگر وبا بیانات وتعابیر مختلف تكرار شده است، از جمله در سورهى یوسف مىخوانیم: «و ما اكثر الناس و لو حَرَصتَ بمؤمنین»(77)، اى پیامبر! هر چند به هدایت آنان حریص باشى، باز اكثر مردم ایمان نمىآورند، یا در سورهى بقره آمده است: «لیس علیك هداهم ولكن اللّه یهدى من یشاء»(78) هدایتپذیرى مردم بر عهدهى تو نیست وخداوند، هر كه را بخواهد، هدایت مىفرماید.
در جلد پنجم تفسیر درّالمنثور (از تفاسیر اهل سنّت) روایاتى به این مضمون نقل شده است كه در آستانهى فوت ابوطالب، پدر حضرت علىعلیهما السلام، پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله به نزد او حاضر شد و اسلام را بر او عرضه فرمود؛ امّا او نپذیرفت و این آیه نازل شد!!
ما با قطع نظر از اینكه شأن نزول آیه چیست و آیا اصلاً ارتباطى با پدر بزرگوار امیرالمؤمنین علىعلیه السلام دارد یا خیر، (كه با اندك تأمّلى، عدم این ارتباط ثابت مىشود، زیرا آیه در ادامهى بحث پیرامون گروهى از مؤمنان اهل كتاب در مقابل مشركان مكّه است) كمى به بحث پیرامون این روایات و ایمان حضرت ابوطالب مىپردازیم.
علاّمهى امینى، صاحب كتاب گرانقدر «الغدیر» در جلد هشتم این كتاب از صفحهى 19 به بعد با نقد و ردّ تمامى این روایات مجعول و با استناد به منابع تاریخى، معتقد است كه راویان اینگونه روایات، در زمان فوت حضرت ابوطالب یا اطفالى شیرخوار بودند و یا همچون ابوهریره، هنوز اسلام نیاورده بودند.
همچنین ایشان از صفحه 330 تا 410 همان جلد، به دلایل مؤمن بودن حضرت ابوطالب مىپردازد و صدها شعر از خود آن حضرت، دهها خاطره و چهل حدیث از اهلبیت پیامبر ذكر مىكند كه حاكى از ایمان او به خداوند و رسول اللّهصلى الله علیه وآله است. بعضى از این دلائل عبارتند از:
1. سخنان پیامبر و ائمّه معصومینعلیهم السلام پیرامون ایمان او.
2. حزن و اندوه پیامبرصلى الله علیه وآله در فوت او.
3. دعاى پیامبرصلى الله علیه وآله بالاى منبر، به ابوطالب وتشییع جنازهى او.
4. حدیث پیامبرصلى الله علیه وآله كه من شفیع والدین و عمویم ابوطالب در قیامت هستم.
5. وصیّتنامه او مبنى بر حمایت بنىهاشم از پیامبر اسلام.
6. سفارش او به همسر و فرزندش جعفر، براى حمایت از پیامبرصلى الله علیه وآله و توجّه به اسلام ونماز.
7. حمایتهاى بیدریغ او از پیامبر كه در شبهاى خطرناك، جاى خواب آن حضرت را با جاى خواب فرزندش علىعلیه السلام عوض مىكرد وفرزندش را در معرض خطر قرار مىداد.
8. زندگى فاطمه بنت اسد با ابوطالب كه در اسلام او شكّى نیست، زیرا اگر ابوطالب مسلمان نبود، نباید زن مسلمان همسرش باشد.
9. اشعار فراوان او كه از اقرارش به اسلام حكایت دارد.
البتّه نباید فراموش كرد كه تنها گناه نابخشودنى او این است كه پدر علىعلیه السلام است! و دشمنان آنحضرت چه بودجههایى را در راه ضربهزدن به آن حضرت هزینه كردند و روایاتى را جَعل نمودند و براى اینكه میان ابوطالب پدر حضرت علىعلیهما السلام و ابوسفیان پدر معاویه تعادلى برقرار كنند، سابقهى شرك را تهمت زدند.
پيام ها
1- وظیفهى انبیا ابلاغ پیامهاى الهى و ارائهى راه است. پذیرفتن یا عدم پذیرش مردم ربطى به آن بزرگواران ندارد. «انّك لا تهدى»
2- پیامبران، براى هدایت منحرفان سوز وشور داشتند. «مَن أحبَبتَ»
3- هدایت، كار خداوند است كه فقط شامل دلهاى پاك و آماده مىشود. «ولكن اللّه یهدى»
4- خواست خداوند بر اساس حكمت و علم اوست. «یهدى من یشاء و هو اعلم»