1. الفاتحة 2. البقرة 3. آل عمران 4. النساء 5. المائدة 6. الأنعام 7. الأعراف 8. الأنفال 9. التوبة 10. يونس 11. هود 12. يوسف 13. الرعد 14. إبراهيم 15. الحجر 16. النحل 17. الإسراء 18. الكهف 19. مريم 20. طه 21. الأنبياء 22. الحج 23. المؤمنون 24. النور 25. الفرقان 26. الشعراء 27. النمل 28. القصص 29. العنكبوت 30. الروم 31. لقمان 32. السجدة 33. الأحزاب 34. سبأ 35. فاطر 36. يس 37. الصافات 38. ص 39. الزمر 40. غافر 41. فصلت 42. الشورى 43. الزخرف 44. الدخان 45. الجاثية 46. الأحقاف 47. محمد 48. الفتح 49. الحجرات 50. ق 51. الذاريات 52. الطور 53. النجم 54. القمر 55. الرحمن 56. الواقعة 57. الحديد 58. المجادلة 59. الحشر 60. الممتحنة 61. الصف 62. الجمعة 63. المنافقون 64. التغابن 65. الطلاق 66. التحريم 67. الملك 68. القلم 69. الحاقة 70. المعارج 71. نوح 72. الجن 73. المزمل 74. المدثر 75. القيامة 76. الإنسان 77. المرسلات 78. النبأ 79. النازعات 80. عبس 81. التكوير 82. الانفطار 83. المطففين 84. الانشقاق 85. البروج 86. الطارق 87. الأعلى 88. الغاشية 89. الفجر 90. البلد 91. الشمس 92. الليل 93. الضحى 94. الشرح 95. التين 96. العلق 97. القدر 98. البينة 99. الزلزلة 100. العاديات 101. القارعة 102. التكاثر 103. العصر 104. الهمزة 105. الفيل 106. قريش 107. الماعون 108. الكوثر 109. الكافرون 110. النصر 111. المسد 112. الإخلاص 113. الفلق 114. الناس
تعداد آیات: 286
تفسير 2. البقرة آية 102
Number of verses: 286
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيم
وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَىٰ مُلْكِ سُلَيْمَانَ ۖ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَٰكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ ۚ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّىٰ يَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ ۖ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ ۚ وَمَا هُم بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنفَعُهُمْ ۚ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ ۚ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ 102
و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم می‌خواندند پیروی کردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود؛ و) کافر نشد؛ ولی شیاطین کفر ورزیدند؛ و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»، نازل شد پیروی کردند. (آن دو، راه سحر کردن را، برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد می‌دادند. و) به هیچ کس چیزی یاد نمی‌دادند، مگر اینکه از پیش به او می‌گفتند: «ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!)» ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را می‌آموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند؛ ولی هیچ گاه نمی‌توانند بدون اجازه خداوند، به انسانی زیان برسانند. آنها قسمتهایی را فرامی‌گرفتند که به آنان زیان می‌رسانید و نفعی نمی‌داد. و مسلما می‌دانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهره‌ای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر می‌دانستند!!

ترجمه
و (یهود) آنچه (از افسون و سحر كه) شیاطین (از جنّ وانس) در عصر سلیمان مى‏خواندند، پیروى مى‏كردند وسلیمان هرگز (دست به سحر نیالود و) كافر نشد ولكن شیاطین، كفر ورزیدند كه به مردم سحر وجادو مى‏آموختند و(نیز) از آنچه بر دو فرشته، هاروت وماروت، در شهر بابل نازل شده بود (پیروى نمودند. آنها سحر را براى آشنایى به طرز ابطال آن به مردم مى‏آموختند.) وبه هیچ‏كس چیزى نمى‏آموختند، مگر اینكه قبلاً به او مى‏گفتند ما وسیله آزمایش شما هستیم، (با بكار بستن سحر) كافر نشوید (واز این تعلمیات سوء استفاده نكنید،) ولى آنها از آن دو فرشته مطالبى را مى‏آموختند كه بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایى بیفكنند (نه اینكه از آن براى ابطال سحر استفاده كنند). ولى هیچگاه بدون خواست خدا، نمى‏توانند به كسى ضرر برسانند. آنها قسمت‏هایى را فرا مى‏گرفتند كه براى آنان زیان داشت و نفعى نداشت، و مسلّماً مى‏دانستند هركس خریدار اینگونه متاع باشد، بهره‏اى در آخرت نخواهد داشت وبه راستى خود را به بد چیزى فروختند، اگر مى‏فهمیدند.

نکته ها
آنچه از روایات استفاده مى‏شود آن است كه حضرت سلیمان علیه السلام براى جلوگیرى از انحراف یا سوء استفاده، دستور داد اوراق ساحران را جمع‏آورى و نگهدارى كنند. ولى بعد از وفات او گروهى به آن نوشته‏ها دست یافته و مشغول تعلیم و اشاعه سحر [391] در میان مردم شدند. آنان حتّى معجزات حضرت سلیمان را سحر معرّفى كرده و پیامبرى او را منكر شدند. و برخى از بنى‏اسرائیل نیز به جاى پیروى از تورات به سراغ سحر و جادو رفتند. این كار چنان شهرت و گسترش یافت كه یهود زمان پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله نیز سلیمان را ساحرى زبردست مى‏دانستند و او را به عنوان پیامبر نمى‏شناختند!
این آیه، گناه و انحراف رها كردن تورات و پیروى از شیاطین سحرآموز را بیان مى‏كند كه یهود به جاى تورات از آنچه شیاطین در زمان سلیمان بر مردم مى‏خواندند، پیروى مى‏كردند. آنان براى توجیه كار خویش، نسبت سحر به سلیمان نیز مى‏دادند، در حالى كه سلیمان مرد خدا بود و كارش معجزه، و شیاطین در جهت مخالف او و كارشان سحر بود.
علاوه بر آنچه گذشت، یهود از منبع دیگرى نیز به سحر دست یافتند. بدین طریق كه خداوند دو فرشته را به نام «هاروت» و «ماروت» به صورت انسان در شهر «بابل» در میا [392] ن مردم قرار داد كه روش ابطال و خنثى سازى سحر و جادو را به آنان بیاموزند. امّا براى اینكار لازم بود ابتدا آنان را با سحر آشنا سازند. چون انسان تا فرمول تركیبى چیزى را نداند، نمى‏تواند آنرا خنثى نماید. لذا فرشته‏ها، ابتدا طریق سحر و سپس طریقه ابطال آن را مى‏آموختند و قبل از آموزش با شاگردان خود شرط مى‏كردند كه از آن سوء استفاده نكنند ومى‏گفتند: این كار مایه‏ى فتنه و آزمایش است، مبادا در مسیر مبارزه و خنثى سازى، خودتان گرفتار شوید. امّا یهود از آن آموزش سوء استفاده نموده و از آن براى مقاصد ناشایست بهره بردند و حتّى براى جدایى میان مرد و همسرش بكار گرفتند.
قرآن در اینجا نكته‏اى را یادآور مى‏شود كه جاى دقت و تأمل است. مى‏فرماید: ساحر با داشتن علمِ سحر، از دایره‏ى قدرت الهى خارج نیست و بدون اراده‏ى خدا قادر به انجام كارى نیست و به كسى نمى‏تواند ضررى برساند، ولى از آنجایى كه خداوند براى هر چیز اثرى قرار داده است، سحر و جادو نیز مى‏تواند اثرات سویى داشته باشد كه از آن جمله تأثیر آن بر روابط زناشویى و خانوادگى است.


391) سحر، به فن ظریف و دقیقى گفته مى‏شود كه امور را از مسیر عادّى خود منحرف مى‏سازد. و گاهى سحر به معنى خدعه، و باطل را در شكل و قالب حقّ آوردن، آمده است.
392) بابل» نام منطقه‏اى حدود نجف و كربلاى فعلى بوده است.

پيام ها
1- در حكومت حقّ وزمامدارى حاكم الهى نیز همه‏ى مردم اصلاح نمى‏شوند، گروهى كجروى مى‏كنند. «واتبعوا ماتتلوا الشیاطین على ملك سلیمان»
2- شیاطین، در حكومت سلیمان نیز بیكار نمى‏نشینند و پى درپى القاى سوء مى‏كنند. «ما تتلواالشیاطین على ملك سلیمان»
3- حكومت، با نبوّت منافات ندارد. برخى انبیا حكومت داشته‏اند. «ملك‏سلیمان»
4- ساحران براى مقدّس جلوه دادن و توجیه كار خود، سلیمان را نیز ساحر معرّفى مى‏كردند. «وما كفر سلیمان»
5 - خداوند، از مقام انبیا در برابر تهمت دیگران دفاع مى‏كند. «و ما كفر سلیمان»
6- تعلیم وتعلّم واِعمال سحر، در ردیف كفر است. [393] «كفروا یُعلّمون النّاس السحر»
7- براى مقابله با علوم مضرّ وعقاید انحرافى، آگاهى صالحان از آنها لازم است. «ما انزل على الملكین»
8 - در مقام تعلیم، معلّم باید نسبت به كاربردهاى منفى علوم هشدار دهد. «وما یُعلّمان... حتّى یقولا... فلا تكفر»
9- انسان در بین دو آموزش قرار داد: هم وساوس شیطانى؛ «یعلّمون الناس السحر» و هم الهامات الهى. «وما یعلّمان»
10- فرشتگان نیز مى‏توانند معلّم انسان‏ها شوند. «ما یعلّمان ...حتّى یقولا»
11- گاهى علم ودانش، وسیله آزمایش است. «انّما نحن فتنة»
12- تفرقه انداختن میان زن و شوهر، كارى شیاطینى ودر حدّ كفراست. «فلا تكفر فیتعلّمون منهما ما یفرّقون به بین المرء...»
13- دانش وآموزش همیشه مفید نیست، گاهى مضرّ و زیان‏آور نیز مى‏باشد. «یتعلّمون ما یضرّهم و لاینفعهم»
14- سحر وجادو واقعیّت دارد ودر زندگى انسان مؤثّر است. «یفرّقون به...»
15- ساحر دست به كارهایى مى‏زند، ولى تمام تأثیر و تأثرات زیر نظر خداست. مى‏توان از طریق پناه بردن به خداوند و استعاذه و توكّل و دعا و صدقه از توطئه‏ها نجات یافت. «و ماهم بضارین»
16- ساحران شاید به پول و شهرتى برسند، ولى در قیامت بهره‏اى ندارند. «ماله فى الاخرة من خلاق»
17- كسى كه به سراغ تفرقه اندازى و سحر مى‏رود، انسانیّت خود را از دست مى‏دهد. «لبئس ما شروا به انفسهم»


393) در روایات نیز وارد شده كه ساحر، كافر ومجازاتش قتل است.

Copyright 2015 almubin.com