1. الفاتحة 2. البقرة 3. آل عمران 4. النساء 5. المائدة 6. الأنعام 7. الأعراف 8. الأنفال 9. التوبة 10. يونس 11. هود 12. يوسف 13. الرعد 14. إبراهيم 15. الحجر 16. النحل 17. الإسراء 18. الكهف 19. مريم 20. طه 21. الأنبياء 22. الحج 23. المؤمنون 24. النور 25. الفرقان 26. الشعراء 27. النمل 28. القصص 29. العنكبوت 30. الروم 31. لقمان 32. السجدة 33. الأحزاب 34. سبأ 35. فاطر 36. يس 37. الصافات 38. ص 39. الزمر 40. غافر 41. فصلت 42. الشورى 43. الزخرف 44. الدخان 45. الجاثية 46. الأحقاف 47. محمد 48. الفتح 49. الحجرات 50. ق 51. الذاريات 52. الطور 53. النجم 54. القمر 55. الرحمن 56. الواقعة 57. الحديد 58. المجادلة 59. الحشر 60. الممتحنة 61. الصف 62. الجمعة 63. المنافقون 64. التغابن 65. الطلاق 66. التحريم 67. الملك 68. القلم 69. الحاقة 70. المعارج 71. نوح 72. الجن 73. المزمل 74. المدثر 75. القيامة 76. الإنسان 77. المرسلات 78. النبأ 79. النازعات 80. عبس 81. التكوير 82. الانفطار 83. المطففين 84. الانشقاق 85. البروج 86. الطارق 87. الأعلى 88. الغاشية 89. الفجر 90. البلد 91. الشمس 92. الليل 93. الضحى 94. الشرح 95. التين 96. العلق 97. القدر 98. البينة 99. الزلزلة 100. العاديات 101. القارعة 102. التكاثر 103. العصر 104. الهمزة 105. الفيل 106. قريش 107. الماعون 108. الكوثر 109. الكافرون 110. النصر 111. المسد 112. الإخلاص 113. الفلق 114. الناس
تعداد آیات: 286
تفسير 2. البقرة آية 213
Number of verses: 286
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيم
كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ ۚ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ ۖ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ ۗ وَاللَّهُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ 213
مردم (در آغاز) یک دسته بودند؛ (و تضادی در میان آنها وجود نداشت. بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت؛ تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی، که به سوی حق دعوت می‌کرد، با آنها نازل نمود؛ تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند. (افراد باایمان، در آن اختلاف نکردند؛) تنها (گروهی از) کسانی که کتاب را دریافت داشته بودند، و نشانه‌های روشن به آنها رسیده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگری، در آن اختلاف کردند. خداوند، آنهایی را که ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، رهبری نمود. (امّا افراد بی‌ایمان، همچنان در گمراهی و اختلاف، باقی ماندند.) و خدا، هر کس را بخواهد، به راه راست هدایت می‌کند.

ترجمه
مردم (در آغاز) امّتى یگانه و یكدست بودند (و در میان آنها تضاد و درگیرى نبود. سپس در میان آنها اختلافات بوجود آمد،) پس خداوند پیامبران را بشارت آور و بیم دهنده برانگیخت و با آنان كتاب آسمانى را به حقّ نازل نمود تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند حكم كند. ودر آن (كتاب) اختلاف نكردند مگر كسانى كه به آنان داده شده بود، (آن هم) پس از آنكه دلائل روشن برایشان آمد، (و بخاطر) حسادتى كه میانشان بود. پس خداوند آنهایى را كه ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به خواست خود هدایت نمود. (امّا افراد بى‏ایمان، همچنان در گمراهى واختلاف باقى ماندند.) وخداوند هركس را بخواهد به راه راست هدایت مى‏كند.

نکته ها
آنچه از این آیه استفاده مى‏شود این است كه مردم در ابتدا زندگى ساده و بسیطى داشتند، ولى كم‏كم در اثر كثرت افراد و ازدیاد سلیقه‏ها، اختلافات و درگیرى‏ها پیش آمد. در برخى از روایات، این زمان به دوران قبل از حضرت نوح علیه السلام تطبیق شده كه در آن زمان، مردم زندگى ساده و محدودى داشته و در بى‏خبرى به سر مى‏بردند. [605] سپس افراد بر سر بهره‏گیرى از منابع طبیعى و اینكه هركسى مى‏خواست دیگرى را به استخدام خود درآورده و از منافع او بهره ببرد، اختلاف كرده و جوامع و طبقات پیش آمد. لازمه‏ى زندگى اجتماعى، وجود قانون محكم و عادلانه‏اى است كه بتواند اختلافات را حل نماید، خداوند پیامبران را براى حل اختلافات و رفع درگیرى‏ها، مبعوث نمود و كتاب‏هاى آسمانى را نازل نمود، ولى گروهى آگاهانه و از سر لجاجت، در برابر انذار و تبشیر پیامبران مقاومت كرده و خود بوجود آورنده‏ى اختلافات دیگرى نیز شدند. امّا خداوند با لطف خویش افرادى كه مستعد و پذیراى هدایت بودند، هدایت نمود و آنهایى كه در اثر حسادت و یا ظلم مقابله مى‏كردند، به حال خود رها كرد تا كیفر خود را ببینند.
انتقاد قرآن، از اختلاف لجوجانه‏اى است كه انسان حاضر به پذیرش داورى انبیا و قانون خداوند نباشد وگرنه اختلافى كه عاقبت تسلیم عدالت شود، اشكالى ندارد. همچون اختلاف دو كفّه‏ى ترازو كه در حركت‏هاى متضادّ خود، دنبال رسیدن به عدالت هستند. «فهدى اللّه... لما اختلفوا فیه»


605) تفسیر نورالثقلین، ج‏1، ص‏209.

پيام ها
1- قانون وتمدن‏هاى بشرى، قادر بر حل اختلافات نیستند. زیرا هر گروه وفردى بدنبال خواست‏هاى خود است. حل اختلافات باید از طریق قانون الهى و داورى انبیا صورت گیرد. قانونى كه مصون از تحریف وخطاست و داورى كه از هوا وهوس واغراض نفسانى معصوم است. «فبعث اللَّه النبیّین... معهم الكتاب»
2- بهترین راه حل اختلاف، تقویت ایمان به معاد است. انبیا براى پیشگیرى از اختلافات، از بشارت وبراى درمان آنها، از انذار استفاده مى‏كنند. «مبشّرین ومنذرین... لیحكم بین النّاس»
3- خطوط كلّى اهداف انبیا یكى است. «النبیّین مبشرین و منذرین»
4- داورى انبیا، در چارچوب قوانین آسمانى است. «انزل معهم الكتاب لیحكم»
5 - یكى از وظایف انبیا، ایجاد وحدت وتفرقه‏زدایى است. «لیحكم... فیما اختلفوا»
6- قضاوت همه انبیا، یك گونه است. فرمود: «لیحكم» ونفرمود: «لیحكموا»
7- بدترین نوع اختلاف، اختلاف آگاهانه‏اى است كه بخاطر حسادت وظلم بوجود مى‏آید. «ما اختلف فیه... من بعد ما جائتهم البیّنات بغیاً بینهم»
8 - در بین مؤمنان هم اختلاف پیدا مى‏شود، ولى در پرتو ولایت خداوند، رهبرى مى‏شوند. «فهدى اللّه... لما اختلفوا فیه»
9- ایمان، زمینه برخوردارى از هدایت خاصّ الهى است. «فهدى اللَّه الذین آمنوا»
10- گرچه هدایت همه افراد به خواست خداوند است، ولى خواست خداوند بر اساس حكمت است. «یهدى من یشاء»
11- صراط مستقیم، پایان دهنده اختلافات است. «اختلفوا... یهدى... صراطمستقیم»

Copyright 2015 almubin.com