ترجمه
و روى خود را از مردم (به تكبّر) بر مگردان، و در زمین مغرورانه راه مرو، زیرا خداوند هیچ متكبّر فخر فروشى را دوست ندارد.
نکته ها
«تَصعیر»، نوعى بیمارى است كه شتر به آن گرفتار مىشود و گردنش كج مىشود. لقمان به فرزندش مىگوید: تو بر اساس تكبّر مثل شترِ بیمار، گردنت را با مردم كج نكن.
«مَرَح»، به معناى شادى زیاد است كه در اثر مال و مقام به دست مىآید.
«مُختال» به كسى گویند كه بر اساس خیال و توهّم خود را برتر مىداند، و «فَخور» به معناى فخرفروش است.
تكبّر، هم توهین به مردم است، هم زمینه ساز رشد كدورتهاى جدید و هم تحریك كنندهى كینههاى درونى قدیم.
در حدیث مىخوانیم: هر كس با تكبّر در زمین راه رود، زمین و هر موجودى كه زیر و روى آن است، او را لعنت مىكنند.(299)
پيام ها
1- با مردم، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، با خوشرویى رفتار كنیم. «لاتصعّر خدّك للنّاس»
2- تكبّر ممنوع است، حتّى در راه رفتن. «لاتمش فى الارض مرحا»
3- از عامل خشنودى خداوند براى تشویق و از ناخشنودى او براى ترك زشتىها و گناهان استفاده كنیم. «انّ اللّه لایحبّ»
4- به موهومات، خیالات و بلندپروازىها خود را گرفتار نسازیم. «مُختال»
5 - بر مردم فخر فروشى نكنیم. «انّ اللّه لایحبّ كلّ مُختال فَخور»
تواضع
در این آیه لقمان به فرزندش مىگوید: در زمین متكبرانه راه نرو «لاتمش فى الارض مرحاً» و در سورهى فرقان، اوّلین نشانهى بندگان خوب خدا، حركت متواضعانهى آنهاست.«و عباد الرّحمن الّذین یمشون على الارض هَونا»(300)
یكى از اسرار نماز كه در سجدهى آن بلندترین نقطه بدن را (حداقل در هر شبانه روز 34 مرتبه در هفده ركعت نماز واجب) روى خاك مىگزاریم، دورى از تكبّر، غرور و تواضع در برابر خداوند است.
گرچه تواضع در برابر تمام انسانها لازم است؛ امّا در برابر والدین، استاد و مؤمنان لازمتر است. تواضع در برابر مؤمنان، از نشانههاى برجستهى اهل ایمان است. «اذّلة على المؤمنین»(301)
بر خلاف تقاضاى متكبّران كه پیشنهاد دور كردن فقرا را از انبیا داشتند، آن بزرگواران مىفرمودند: ما هرگز آنان را طرد نمىكنیم. «و ما انا بطارد الّذین آمنوا»(302)
انسانِ ضعیف و ناتوانى كه از خاك و نطفه آفریده شده، و در آینده نیز مردارى بیش نخواهد بود، چرا تكبّر مىكند؟!
مگر علم محدود او با فراموشى آسیبپذیر نیست؟!
مگر زیبایى، قدرت، شهرت و ثروت او، زوالپذیر نیست؟!
مگر بیمارى، فقر و مرگ را در جامعه ندیده است؟!
مگر توانایىهاى او نابود شدنى نیست؟!
پس براى چه تكبّر مىكند؟! قرآن مىفرماید: متكبّرانه راه نروید كه زمین سوارخ نمىشود، گردنكشى نكنید كه از كوهها بلندتر نمىشوید. «ولاتَمشِفى الارض مَرحاً اِنّك لن تَخرق الارض و لن تَبلغ الجبال طولا»(303)
نمونههایى از تواضع اولیاى الهى
1. شخص اوّل آفرینش كه پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله است، آنگونه مىنشست كه هیچ امتیازى بر دیگران نداشت و افرادى كه وارد مجلس مىشدند و حضرت را نمىشناختند، مىپرسیدند: كدام یك از شما پیامبر است؟ «ایّكم رسول اللّه»(304)
2. در سفرى كه براى تهیه غذا هر كس كارى را به عهده گرفت، پیامبر نیز كارى را به عهده گرفت و فرمود: «جمع كردن هیزم با من».(305)
3. همین كه پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله دیدند براى نشستنِ بعضى فرش نیست، عباى خود را دادند تا چند نفرى روى عباى حضرت بنشینند.(306)
پوشیدن لباس ساده، سوار شدن بر الاغ برهنه، شیر دوشیدن، همنشینى با بردگان، سلام كردن به اطفال، وصله كردن كفش و لباس، پذیرفتن دعوت مردم، جارو كردن منزل، دست دادن به تمام افراد و سبك نشمردن غذا از سیرههاى حضرت بود.(307)
4. برخى شیعیان خواستند به احترام امام صادقعلیه السلام حمّام را خلوت و به اصطلاح قُرق كنند، حضرت اجازه نداد و فرمود: «لا حاجة لى فى ذلك المؤمن اَخفّ من ذلك» نیازى به این كار نیست، زندگى مؤمن سادهتر از این تشریفات است.(308)
5. هر چه اصرار كردند كه سفرهى امام رضاعلیه السلام از سفره غلامان جدا باشد، آن حضرت نپذیرفت.(309)
6. شخصى در حمّام، امام رضاعلیه السلام را نشناخت و از او خواست تا او را كیسه بكشد، حضرت بدون معرّفى خود و با كمال وقار تقاضاى او را قبول كرد. همین كه آن شخص حضرت را شناخت، شروع به عذرخواهى كرد، حضرت او را دلدارى دادند.(310)
از نشانههاى تواضع، پذیرفتن پیشنهاد و انتقاد دیگران و نشستن در پایینتر از جایى است كه در شأن اوست.