ترجمه
و هر كس روى خود را (به حقیقت) به سوى خدا كند، در حالى كه نیكوكار باشد، پس بى تردید به دستگیره (و رشتهى) محكمى چنگ زده، و پایان همهى كارها به سوى اوست.
نکته ها
در قرآن یكصد و چهل مرتبه، كلماتى از ریشهى «سِلْم» بكار رفته و واژههایى همچون سلام، اسلام و مسلم از این مادّه است.
در آیه قبل خواندیم كه گروهى از مردم به نیاكان منحرف خود دلبسته وبه آنان رومىكنند؛ در این آیه مىخوانیم: نیكان و پاكان، به خداى متعال دل مىبندند و به سوى او رو مىكنند.
در آیه قبل، دعوت شیطان از مردم و كشاندن آنان به سوى دوزخ مطرح شد؛ این آیه راه نجات از وسوسههاى شیطان را تسلیم خدا شدن و انجام كار نیك مىداند.
تسلیم غیر خدا بودن، بردگى و اسارت است، ولى تسلیم خدا بودن، آزادى و رشد است. چنانكه قرآن مىفرماید: «فمَن اَسلم فاولئك تَحَرَّوا رَشَداً»(315) راستى اگر تمام هستى تسلیم خدایند، چرا ما نباید تسلیم او باشیم؟! قرآن مىفرماید: «أ فغیر دین اللّه یبغون و له اسلم مَن فى السّموات و الارض»(316) آیا به سراغ غیر خدا مىروید در حالى كه هر كس در آسمانها و زمین است، تسلیم اوست.
خداوند، فرمانِ تسلیمِ بشر را صادر فرموده است، «فله اَسلِموا»(317) پیامبر نیز باید تسلیم خدا باشد، «اُمرت أن أكون أوّل من أسلم»(318) در این آیه نیز مىفرماید: «و مَن یُسلم وجهه الى اللّه و هو محسن فقد استمسك بالعروة الوثقى» هر نیكوكارى كه خالصانه جهتگیرى الهى داشته باشد، به ریسمان محكمى چنگ زده است. در آیهاى دیگر مىخوانیم: «مَن اَسلم وجهه للّه و هو محسن فله أجره عند ربّه»(319) نیكوكارى كه خالصانه، تسلیم خدا باشد، پاداشى تضمین شده دارد. یا مىخوانیم: «و مَن أحسن دیناً ممّن اَسلم وجهه للّه»(320) چه كسى بهتر است از آنكه خود را تسلیم خدا كرده است.
انسان براى نجات و پیروزى خود، تكیهگاههاى متعدّدى انتخاب مىكند و به ریسمانهاى گوناگونى چنگ مىزند، مانند: قدرت، ثروت، مقام، فامیل، دوست، نَسَب و... ولى همهى این طنابها روزى پاره مىشوند و این تكیهگاهها كارایى خود را از دست مىدهند. تنها چیزى كه پایدار، ماندگار و عامل نجات است، چنگزدن به ریسمان محكم الهى و تسلیم بودن در برابر او و انجام اعمال صالح است.
در روایات مىخوانیم: رهبران معصوم و اهلبیت پیامبرعلیهم السلام و علاقه و مودّت آنان، ریسمان محكم الهى و عروةالوثقى مىباشند. «نحن العروة الوثقى»(321)، «العروة الوثقى المودّة لآل محمّد»(322)
پيام ها
1- تسلیم خدا شدن، یك امر اختیارى است و اكراه و اجبارى وجود ندارد. «مَن یسلم وجهه»
2- تسلیم خدا بودن، باید با عمل همراه باشد. «یسلم... و هو محسن»
3- نیكوكار بودن، به تنهایى كافى نیست، اخلاص در عمل هم لازم است. «یسلم وجهه... و هو محسن»
4- معنویات را با تمثیل و تشبیه به محسوسات و مادیّات بیان كنیم. (عملِ خالصانه، به ریسمانى محكم تشبیه شده است). «عروة الوثقى»
5 - با توجّه به معاد و تفّكر دربارهى آینده، راه خود را انتخاب كنیم. «و الى اللّه عاقبة الامور»
6- آفرینش، همه به یك سوى و یك هدف روانه است. «و الى اللّه عاقبة الامور»