ترجمه
و برخى از مردم، خریدار سخنان بیهوده و سرگرم كنندهاند، تا بى هیچ علمى، (دیگران را) از راه خدا گمراه كنند و آن را به مسخره گیرند؛ آنان برایشان عذابى خوار كننده است.
نکته ها
كلمهى «لَهْو»، به معناى چیزى است كه انسان را از هدف مهم بازدارد. «لهو الحدیث»، به سخن بیهودهاى گویند كه انسان را از حقّ باز دارد، نظیر حكایات خرافى و داستانهایى كه انسان را به فساد و گناه مىكشاند. این انحراف گاهى به خاطر محتواى سخن است و گاهى به خاطر اسباب و ملازمات آن از قبیل آهنگ و امور همراه آن.(190)
شخصى به نام نضربن حارث كه از حجاز به ایران سفر مىكرد، افسانههاى ایرانى - مانند افسانهى رستم و اسفندیار و سرگذشت پادشاهان - را آموخته و براى مردم عرب بازگو مىكرد و مىگفت: اگر محمّد براى شما داستان عاد و ثمود مىگوید، من نیز قصّهها و اخبار عجم را بازگو مىكنم. این آیه نازل شد و كار او را شیوهاى انحرافى دانست.
برخى مفسّران در شأن نزول این آیه گفتهاند: افرادى كنیزهاى خواننده را مىخریدند تا برایشان بخوانند و از این طریق مردم را از شنیدن قرآن توسط پیامبر باز مىداشتند، كه آیهى فوق، در مذّمت چنین افرادى نازل شد.(191)
این آیه به یكى از مهمترین عوامل گمراه كننده كه سخن باطل است اشاره نموده است. در آیات دیگر قرآن، به برخى دیگر از عوامل گمراهى مردم اشاره شده كه عبارتند از:
الف: طاغوت، كه گاهى با تحقیر «استخفّ قومه»(192) و گاهى با تهدید مردم را منحرف مىكند. «لاجعلنّك من المسجونین»(193)
ب: شیطان، كه با وسوسههایش انسان را گمراه مىكند. «یرید الشّیطان ان یضلّهم»(194)
ج: عالم و هنرمند منحرف كه با استفاده از دانش و هنرش دیگران را منحرف مىسازد. «و اضلّهم السّامرى»(195)
د: صاحبان قدرت و ثروت، كه با استفاده از قدرت و ثروت، مردم را از حقّ بازمى دارند. «انّا اَطعنا سادتنا و كبراءنا فاضلّونا السبیلا»(196)
ه: گویندگان و خوانندگانى كه مردم را سرگرم كرده و آنان را از حقّ و حقیقت باز مىدارند. «یشرى لهو الحدیث لیضلّ عن سبیل اللّه»
پيام ها
1- سرمایهگذارى براى مبارزه و تهاجم فرهنگى علیه حقّ، سابقهاى طولانى دارد. «و من النّاس من یشترى لهو الحدیث»
2- هر آنچه در مقابل حكمت قرار گیرد، لهو و مانع رسیدن به كمال است. «الكتاب الحكیم - لهو الحدیث» (تعجّب از افرادى است كه حكمت رایگان پیامبر معصوم را رها كرده و بدنبال خرید لهو از افراد لاابالى مىباشند.)
3- ابزار مخالفان راه خدا، منطق و حكمت نیست، سخنان لهو و بى پایه است. «من یشترى لهوالحدیث لیضلّ عن سبیل اللّه»
4- خرید وسایل لهو و امورى كه انسان را از كمال باز مىدارد، نشانهى جهالت و نادانى است. «یشترى لهو الحدیث... بغیر علم»
5 - تناسب كیفر با عمل، نشانهى عدالت است. آنها كه حقّ را با تمسخر اهانت مىكنند، عذابشان اهانت آور و ذلّتبار است. «یتّخذها هزواً... لهم عذاب مهین»
دورى از سخن و مجلس باطل
از دیدگاه اسلام، آهنگهایى كه متناسب با مجالس فسق و فجور و گناه باشد و قواى شهوانى را تحریك نماید، حرام است، ولى اگر آهنگى مفاسد فوق را نداشت، مشهور فقها مىگویند: شنیدن آن مجاز است.
امام باقرعلیه السلام فرمود: غنا، از جمله گناهانى است كه خداوند براى آن وعدهى آتش داده است، سپس این آیه را تلاوت فرمود: «و من النّاس من یشترى لهو الحدیث...».(197) بنابراین غنا، از گناهان كبیره است، زیرا گناه كبیره به گناهى گفته مىشود كه در قرآن به آن وعدهى عذاب داده شده است.
در سورهى حج مىخوانیم: «واجتنبوا قول الزّور»(198) از سخن باطل دورى كنید. امام صادقعلیه السلام فرمود: «مراد از «قول زور» آوازه خوانى و غناست».(199)
از امام صادق و امام رضاعلیهم السلام نیز نقل شده كه یكى از مصادیق «لهو الحدیث» در سورهى لقمان، غنا مىباشد.
در روایات مىخوانیم:(200)
* غنا، روح نفاق را پرورش مىدهد و فقر و بدبختى مىآورد.
* زنان آوازهخوان و كسى كه به آنها مزد مىدهد و كسى كه آن پول را مصرف مىكند، مورد لعنت قرار گرفتهاند، همان گونه كه آموزش زنان خواننده حرام است.
* خانهاى كه در آن غنا باشد، از مرگ و مصیبت دردناك در امان نیست، دعا در آن به اجابت نمىرسد و فرشتگان وارد آن نمىشوند.(201)
آثار مخرّب غنا
1. ترویج فساد اخلاق و دور شدن از روح تقوا و روى آوردن به شهوات و گناهان، تا آنجا كه یكى از سران بنىامیّه (با آن همه آلودگى) اعتراف مىكند: غنا، حیا را كم و شهوت را زیاد مىكند، شخصیّت را درهم مىشكند و همان كارى را مىكند كه شراب مىكند.
برخى انسانها از راه نوشیدن شراب و یا مصرف مواد مخدر خود را وارد دنیاى بىخیالى وبىتفاوتى كنند، برخى هم از طریق شنیدن سخنان باطل و شهوتانگیزِ یك آوازه خوان، غیرت خود را نادیده مىگیرند و در دنیاى بىتفاوتى به سر مىبرند.
2. غفلت از خدا، غفلت از وظیفه، غفلت از محرومان، غفلت از آینده، غفلت از امكانات و استعدادها، غفلت از دشمنان، غفلت از نفس و شیطان. انسانِ امروز با آن همه پیشرفت در علم و تكنولوژى، در آتشى كه از غفلت او سرچشمه مىگیرد، مىسوزد.
آرى، غفلت از خدا، انسان را تا مرز حیوانیّت، بلكه پائینتر از آن پیش مىبرد. «أولئك كالانعام بل هم أضلّ أولئك هم الغافلون»(202)
امروزه استعمارگران براى سرگرم كردن و تخدیر نسل جوان، از همهى امكانات از جمله ترویج آهنگهاى مبتذل، از طریق انواع وسائل و امواج، براى اهداف استعمارى خود سود مىجویند.
3. آثار زیانبار آهنگهاى تحریكآمیز و مبتذل بر اعصاب، بر كسى پوشیده نیست. در كتاب تأثیر موسیقى بر روان و اعصاب، نكات مهمّى از پایان زندگى و فرجام بدِ نوازندگان آلات موسیقى و گرفتارى آنها به انواع بیمارىهاى روانى و سكتههاى ناگهانى و بیمارىهاى قلبى و عروقى و تحریكات نامطلوب ذكر شده كه براى اهل نظر قابل توجّه و تأمّل است.(203)
خوانندهى عزیز!
خداوند، جهان را براى بشر و بشر را براى تكامل و رشد و قرب معنوى آفرید. او جهان آفرینش را مسخّر ما نمود و فرشتگان را به تدبیر امور ما وادار كرد. انبیا و اولیا را براى هدایت ما فرستاد و آنان تا سرحدّ مرگ و شهادت پیش رفتند. فرشتگان را براى آدم به سجده وا داشت، روح الهى را در انسان دمید و بهترین صورت و سیرت را به انسان عطا كرد، قابلیّت رشد تا بىنهایت را در او به ودیعه گذاشت، او را با عقل، فطرت، و انواع استعدادها مجهّز نمود و تنها در آفرینش او، به خود آفرین گفت. «فتبارك اللّه أحسن الخالقین»(204)
آیا این گل سرسبد هستى، با آن همه امتیازات مادّى و معنوى، باید خود را در اختیار هر كسى قرار دهد؟ امام كاظمعلیه السلام فرمود: به هر صدایى گوش فرا دهى، بردهى او هستى. آیا حیف نیست ما برده یك خوانندهى كذائى باشیم؟!
آیا شما حاضرید هر صدایى را روى نوار كاست ضبط كنید؟ پس چگونه ما هر صدایى را روى نوار مغزمان ضبط مىكنیم؟ عمر، فكر و مغز، امانتهایى است كه خداوند به ما داده تا در راهى كه خودش مشخّص كرده صرف كنیم و اگر هر یك از این امانتها را در غیر راه خدا صرف كنیم به آن امانت خیانت كردهایم و در قیامت باید پاسخگو باشیم.
قرآن با صراحت در سورهى اسراء مىفرماید: «انّ السّمع و البصر و الفؤاد كلّ اولئك كان عنه مسئولاً»(205) گوش و چشم و دل همگى مورد سؤال قرار مىگیرند. آرى انسان باید نگهبان چشم و گوش و دل خود باشد و اجازه ندهد هر ندایى وارد آن شود. در حدیث مىخوانیم: دل، حَرَم خداست، نگذارید غیر خدا وارد آن شود.(206)
اسلام، براى برطرف كردن خستگى و ایجاد نشاط، راههاى مناسب و سالمى را به ما ارائه كرده است؛ ما را به سیر و سفر، ورزش و شنا، كارهاى متنوّع و مفید، دید و بازدید، گفتگوهاى علمى و انتقال تجربه، رابطه با فرهیختگان و مهمتر از همه ارتباط با آفریدگار هستى و یاد او كه تنها آرامبخش دلهاست، سفارش كرده است. چرا خود را سرگرم لذّتهایى كنیم كه پایانش، ذلّت و آتش باشد. حضرت علىعلیه السلام مىفرماید: «لاخیر فى لذّةٍ من بعدها النّار»(207)، در لذّتهایى كه پایانش دوزخ است خیرى نیست. «مَن تَلذّد لمعاصى اللّه اَورثه اللّه ذلّاً»(208) هر كس با گناه و از طریق آن لذّتجویى كند، خداوند او را خوار و ذلیل مىنماید.