ترجمه
پس ما باد را مسخّر او ساختیم كه به فرمان او هر كجا مىخواهد به نرمى و آرامى حركت كند.
و جنهاى سركش را (مسخّر او ساختیم) هر بنّا و غوّاصى از آنها را.
و گروه دیگرى از جنها كه در غل و زنجیر (و تحت سلطهى او) بودند.
(گفتیم:) این بخشش بىحساب ماست، به هر كس مىخواهى ببخش یا امساك كن.
و براى او نزد ما مقامى شایسته و سرانجامى نیك است.
نکته ها
كلمهى «رُخاء» به معناى آسانى است. این باد، تخت سلیمان را بلند و آرام به هر كجا كه او اراده مىكرد فرو مىنشاند.
مراد از «الشیاطین» یا شیاطین جنّى است كه مسخر سلیمان شدند با آنكه طبیعتشان تمرّد و سركشى است و یا اعم از انسانهاى سركش و جنّیان متمرّد است، زیرا كلمه شیطان با این مفهوم وسیع نیز در قرآن آمده است. «شیاطین الانس و الجنّ»(35)
خداوند به اعجاز خود، همه نیروهاى طبیعى، انسانى و جنّى را تحت سلطهى سلیمان قرار داد. گروهى در خشكى آنچه را او مىخواست مىساختند، «بنّاء» و گروهى نیازهاى حكومت او را در دریا بر آورده مىكردند. «غوّاص»
مراد از «هذا عطاؤنا... بغیر حساب» عطاى بىحساب الهى به پیامبران است كه مورد محاسبه و مؤاخذه قرار نمىگیرد.
خداوند در این آیات به الطافى كه به حضرت سلیمان داشته اشاره دارد، از جمله: تسخیر باد و بهرهگیرى از نیروى جنّ و مهار كردن نیروهاى مخرّب و تفویض اختیار و مقام قرب الهى و آیندهاى درخشان.
این نعمتها گوشهاى از حكومت نمونهاى است كه او درخواست كرده بود. آرى، یك حكومت نمونه باید از نیروهاى مخرّب درامان باشد، «مُقرّنین فى الاصفاد» باید مشكل ارتباط سریع و حمل و نقل را حل كند، «سخّرنا له الریح بامره» از تخصّصها استفاده كند، «بنّاء وغوّاص» قدرت تصمیم داشته باشد، «فامنن او امسك» دستش باز باشد، «بغیر حساب» و در عین حال آیندهى معنویّت او تأمین باشد. «عندنا لزلفى و حسن مأب»
حكومت لغزشگاهى براى انحراف و بد عاقبت شدن است و لذا حضرت یوسف در چاه و زندان نگفت: «توفنى مسلماً» لیكن همین كه به حكومت رسید از خداوند حسن عاقبت و مسلمان مردن را درخواست كرد، «ربّ قد آتیتنى من الملك و علمتنى من تأویل الاحادیث فاطر السموات والارض انت ولىّ فى الدنیا والاخرة توفّنى مسلما والحقنى بالصالحین»(36) و حضرت سلیمان نیز خوش عاقبت شد. «حسن مأب»
پيام ها
1- خداوند دعاى صالحان را مستجاب مىكند. «هب لى ملكاً... فسخّرنا له الریح»
2- اجابت پروردگار، نشانهى روا بودن درخواستِ سلیمان مبنى بر حكومت بىنظیر است. «هب لى ملكاً... فسخّرنا له الریح»
3- با ارادهى خداوند، طبیعت هم مىتواند مفید باشد و هم مضر. «بریح صرصر»(37)، «سخّرنا له الریح»
4- انبیا داراى ولایت تكوینى هستند. «تجرى بامره... حیث اصاب»
5 - در برابر حكومت حضرت سلیمان، هنوز صنعت دنیا بسیار عقب مانده است. «سخّرنا له الریح - والشیاطین كل بنّاء و غوّاص»
6- جنّیان مىتوانند به سود انسان كار كنند. «الشیاطین كل بنّاء و غوّاص»
7- از نیروهاى متمرّد نیز مىتوان با مدیریّت صحیح بهرهبردارى كرد. «الشیاطین كلّ بنّاء و غوّاص»
8 - جنّ، داراى عقل و شعور و تخصص است. «بنّاء و غوّاص»
9- انسان علاوه بر قدرت تسلّط بر انسانهاى دیگر و طبیعت، قدرت تسلّط بر جن و شیاطین را نیز دارد. «بنّاء و غوّاص»
10- دریا یكى از منابع ثروت و قدرت است. «و الشیاطین كل بنّاء و غوّاص»
11- در مدیریّت براى اجراى طرحهاى مهم، باید همهى نیروها را بسیج كرد. «كل بنّاء و غوّاص»
12- استفاده از تخصص بیگانگان و غیر مؤمنان مانعى ندارد. «الشیاطین كل بنّاء و غوّاص»
13- در حكومت الهى نیز زندان ضرورى است. از اینكه بعضى جنّیان بنّاء و غواص بودند و بعضى در قید و بند، معلوم مىشود كه این دسته اگر آزاد بودند در حكومت سلیمان علیه السلام اخلال ایجاد مىكردند. «مقرّنین فى الاصفاد»
14- در حكومتهاى الهى، قدرت و اختیارات، از طرف خداوند به حاكم تفویض مىشود. «سخّرنا - هذا عطاءنا فامنن او امسك»
15- در میان عطا و منع، تقدم با بخشش است. («فامنن» قبل از «امسك» است)
16- حكومتى الهى است كه در آن امنیّت، صنعت، مدیریّت و امكانات طبیعى همراه با مقام معنوى باشد. «سخرنا - بناء و غواص - و انّ له عندنا لزلفى»
17- توسعهى مادّى «بنّاء و غوّاص» با مقام قرب الهى منافاتى ندارد. «ثمّ اناب - قال رب اغفر - ان له عندنا لزلفى»
18- اكثر حكومتها در آغاز كار خود چراغ سبز نشان مىدهند و محبوبیّت نسبى دارند ولى به تدریج از محبوبیّت و قدرت آنها كاسته مىشود، لیكن حكومت سلیمان خوش عاقبت بود. «حسن مأب»