ترجمه
(خداوند) فرمود: «اى ابلیس! چه چیز تو را مانع شد كه براى موجودى كه به دستان قدرت خویش خلق كردم سجده كنى؟ تكبّر كردى یا از بلند مرتبهگانى؟!»
ابلیس گفت: «من از او بهترم، مرا از آتش آفریدى و او را از گِل»
خداوند فرمود: «پس از این درگاه بیرون شو كه تو رانده شدهاى.
و همانا لعنت من تا روز رستاخیز بر تو خواهد بود.»
نکته ها
مراد از «عالین» به گفته پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله گروهى هستند كه از فرشتهها برترند و از مقام و مرحله و مكان دیگرى سرچشمه مىگیرند.(52) شاید مراد پیامبر همان باشد كه در زیارت جامعه خطاب به اهلبیتعلیهم السلام مىخوانیم: «خلقكم اللّه انوارا فجعلكم بعرشه محدقین حتّى من علینا بكم فجعلكم فى بیوت اذن اللّه ان یرفع و یذكر» یعنى خداوند شما را نورهایى در عرش قرار داد، آنگاه براى دسترسى بشر به هدایت، شما را در مناطقى از زمین قرار داد، تا محل نداى توحید باشید. واللّه العالم.
مراد از دو دست در آیه به گفته امام صادق علیه السلام دست قدرت و حكمت است وگرنه خداوند جسم نیست تا دست ظاهرى داشته باشد.(53)
پيام ها
1- از خلافكار توضیح بخواهید و خلافها را ریشهیابى كنید. «یا ابلیس ما منعك» (به مجرم فرصت حرف زدن بدهید).
2- اصل، گرایش و پذیرش حقّ است، هر كجا خلاف آن را دیدید مانعى پیدا شده است. «ما منعك»
3- آفرینش انسان با توجّه خاص خداوند بوده است. «خلقت بیدىّ»
4- اجتهاد در برابر نصّ كار ابلیس است. «فقعوا له ساجدى... انا خیر»
5 - ایمان به خداوند و خالق بودن او كافى نیست بلكه اطاعت و تسلیم در برابر او لازم است. (ابلیس خالق بودن را قبول داشت ولى تسلیم و اطاعت نداشت). «خلقتنى»
6- مقایسههاى ظنّى نمىتواند سرچشمهى ارزیابى درست شود. (ابلیس خود را با انسان مقایسه كرد و نتیجهگیرى نمود). «انا خیر منه - خلقتنى...»
7- نژاد پرستى، تفكّر شیطانى است. «من نار - من طین»
8 - تعصّب مانع شناخت حقیقت است. (ابلیس نژاد آتشى خود را مىبیند ولى نفخهى الهى انسان را نمىبیند). «خلقتنى من نار»
9- شرافت به كسب كمالات است نه مادّه و عنصر اوّلى كه گفته شود انسان از گل و ابلیس از آتش است. «من نار - من طین... فاخرج»
10- در مدیریّت، اخراجِ فرد متمرّد از قانون لازم است. «فاخرج منها»
11- نتیجهى تكبّر و حسادت، محرومیّت است. «فاخرج»
12- عناصر نامطلوب باید از جامعه طرد شوند. (در قرآن شش مرتبه كلمهى رجیم آمده كه همهى آنها در مورد ابلیس است). «فاخرج... انك رجیم»
13- تحقیر شیطان، هم مكانى بود «فاخرج» هم مقامى. «لعنتى»