ترجمه
پس پروردگارشان دعاى آنان را مستجاب كرد (و فرمود:) كه من عمل هیچ صاحب عملى از شما را، خواه مرد یا زن، (گرچه) همه از یكدیگرید، تباه نمىكنم (وبىپاداش نمىگذارم). پس كسانى كه هجرت كرده واز خانههایشان رانده شده و در راه من آزار و اذیّت دیده، جنگیده و كشته شدند، قطعاً من لغزشهایشان را مىپوشانم و در باغهایى كه نهرها از زیرشان جارى است، واردشان مىكنم. (این) پاداشى است از طرف خدا، و پاداش نیكو تنها نزد خداست.
پيام ها
1- دعاى قلبى، استجابت قطعى دارد. دعایى كه همراه با یاد دائمى خدا؛ «یَذكرون» فكر؛ «یتفكّرون» و ستایش خدا باشد، «سبحانك» قطعاً مستجاب مىشود. «فاستجاب لهم ربّهم»
2- دعاى اهل فكر و ذكر، سریعاً مستجاب مىشود. «فاستجاب»
3- استجابت دعا، جلوهاى از ربوبیّت الهى است. «فاستجاب لهم ربّهم»
4- در جهانبینى الهى، هیچ عملى بدون پاداش نیست. «لا اُضیع عمل عاملٍ»
5 - دعائى مستجاب مىشود كه همراه با عمل و تلاش دعا كننده باشد، گرچه خود دعا نیز نوعى عمل است. «فاستجاب لهم... لااضیع عمل عاملٍ»
6- عمل و عامل هر دو مورد توجّهند. حُسن فعلى و حُسن فاعلى هر دو مدّ نظر هستند. «لا اُضیع عمل عامل»
7- پاداش عمل تنها به مؤمنان داده مىشود، چرا كه اعمال كفّار حبط مىگردد. «عمل عامل منكم»
8 - در بینش الهى، مرد و زن در رسیدن به مقام والاى انسانى برابر هستند. «من ذكرٍ او اُنثى»
9- جنس مرد برتر از زن نیست. «من ذكر او اُنثى بعضكم من بعض»
10- در جامعه اسلامى، همهى مسلمانان از یكدیگرند. «بعضكم من بعض»
11- تا گناهان وعیوب محو نشود، كسى وارد بهشت نمىشود. «لاكفّرن... لادخلّنهم»
12- هجرت، جهاد، تبعید و متحمّل آزار شدن در راه خدا؛ وسایل عفو خداوند هستند. «هاجروا، اخرجوا من دیارهم و... لاكفّرن عنهم...»
13- علاقه به وطن، یك حقّ پذیرفته شده قرآنى است و گرفتن این حق، ظلم است. «اخرجوا من دیارهم»
14- در پیمودن راه خدا؛ هجرت، تبعید، شكنجه و جهاد و شهادت لازم است. «فى سبیلى»
15- گرچه شهادت بالاترین مرتبه است، ولى مقاومت در برابر آزار و اذیّتهاى دشمن، نیاز به صبر بیشترى دارد، لذا كلمهى «فى سبیلى» در كنار «اوذوا» آمده است. آرى، جانبازان معلولین جبهه، بیش از شهدا باید صبر و تحمّل كنند.
16- به خاطر بعضى لغزشها، افراد را طرد نكنیم. در این آیه، خردمندانى كه حتّى از اولیاى خدا و اهل بهشتند، سابقهاى از لغزش دارند، ولى خداوند آنها را مىپوشاند. «لاُكفرنّ»
17- عنایت و توجّه مخصوص خداوند، براى خردمندان مؤمن است. «لااُضیع... لاُكفرنّ... لاُدخلنّ...» همهى این فعلها به صیغه متكلم وحده آمده است. به علاوه كلمهى «ربّهم» نشانهى عنایت خاص خداوند به اولوا الالباب است.
18- در وعدههاى خداوند، ذرّهاى شك و تردید نكنید. تمام وعدهها با تأكید بیان شده است. «انّى... لاُكفّرنّ... لاُدخلنّ»
19- هر پاداشى ممكن است با تغییر مكان و زمان ارزش خود را از دست بدهد، اما پاداشهاى الهى مطابق فطرت و خلقت انسان است و هرگز از ارزش آن كاسته نمىشود. «جنات تجرى من ...»
20- نهرهاى بهشت، هم از پاى درختان آن جارى است؛ «جنات تجرى من تحتها» و هم از زیر جایگاه مسكونى بهشتیان. «من تحتهم»
21- مغفرت و بهشت، ثوابى عمومى است، ولى آن ثوابى كه در شأن لطف خدا و مؤمنان است، ثواب دیگرى است كه فقط نزد خداست و ما از آن خبر نداریم. «واللّه عنده حسن الثواب»
22- پاداشهاى الهى براى مردم به طور كامل قابل وصف نیست، همین اندازه بدانیم كه از هر پاداشى بهتر است. «واللّه عنده حسن الثّواب»
23- پاداشهاى الهى، همراه با انواع كرامتهاست. «واللّه عنده حسن الثواب»