ترجمه
كفّار گویند: «پروردگارا! ما را دو بار میراندى و دو بار زنده كردى. اینك به گناهان خود اعتراف كردیم؛ پس آیا براى بیرون رفتن (از دوزخ) راهى هست؟»
نکته ها
مراد از دو بار مردن، ظاهراً مرگ در پایان عمر و مرگ در پایان برزخ است و مراد از دو بار زنده شدن، زنده شدن در برزخ و زنده شدن در قیامت است. گرچه بعضى گفتهاند: مراد از دو مرگ، یكى زمان قبل از پیدایش انسان و یكى پایان عمر اوست و مراد از دو بار زنده شدن زمان پیدایش انسان در دنیا و زمان قیامت است و دلیل حرف خود را آیهى «كنتم امواتا فاحیاكم ثم یمیتكم ثم یحییكم»(62) آوردهاند، لیكن آنچه گفتیم بهتر است، زیرا در آیه میراندن مطرح است نه مرده بودن قبل از تولّد.
آرزوى جانسوز دوزخیان براى بازگشت به دنیا بارها در قرآن مطرح شده است:
گاهى مىگویند: آیا راه بازگشتى وجود دارد؟ گاهى آرزو مىكنند كاش به دنیا باز مىگشتند و نیكوكار مىشدند و گاهى عاجزانه مىگویند: پروردگارا! ما را به دنیا بازگردان تا عمل صالح انجام دهیم. آیات ذیل، این حقایق را بیان مىكند:
«هل الى مردّ من سبیل»(63) آیا راهى براى بازگشت هست؟
«لو انّ لى كرّةً فاكون من المحسنین»(64) اى كاش عمرى دیگر بود تا از نیكوكاران مىشدم.
«ربّنا اخرجنا منها فان عدنا فانا ظالمون»(65) پروردگارا! ما را از اینجا خارج كن، اگر دوباره بازگشتیم ستمكاریم.
«ربّ ارجعون لعلّى اعمل صالحاً»(66) پروردگارا! مرا بازگردان تا عمل نیك انجام دهم.
«فارجعنا نعمل صالحا»(67) ما را بازگردان تا كار نیك انجام دهیم.
پيام ها
1- تكرار كلمهى «اثنتین» در كنار آرزوى خروج از آتش، نشانهى آن است كه كافران مىگویند: پروردگارا! تو ما را بارها زنده كردهاى و میراندهاى، یك بار دیگر نیز ما را زنده كن و نجات ده. «امتّنا اثنتین و احییتنا اثنتین»
2- كفّار، روزى به قدرت الهى ایمان خواهند آورد. كسانى كه مىگفتند: «ما یهلكنا الاّ الدهر»(68) امروز مىگویند: «امتّنا اثنتین و احییتنا اثنتین»
3- در دادگاههاى دنیوى، گاهى اعتراف زمینهى تخفیف مجازات است، امّا در آخرت چنین نیست. «فاعترفنا بذنوبنا فهل الى خروج من سبیل»
4- اگر توبه قبل از مرگ و به موقع باشد، دعاى فرشتگان و لطف خدا را در پى دارد «فاغفر للذّین تابوا...» ولى اگر به هنگام مرگ یا پس از آن باشد، بى اثر است و مجرم پاسخ مثبتى دریافت نمىكند. «فهل الى خروج من سبیل»
5 - عجز و نیاز دوزخیان به قدرى است كه براى نجات خود به لحظهاى خروج از دوزخ قانعند. «فهل الى خروج من سبیل»