ترجمه
پس چون پیامبرانشان همراه با معجزات به سراغشان آمدند به آن مقدار علمى كه نزدشان بود خوشحال شدند (و حاضر نشدند منطق انبیا را بپذیرند) و آن چه (از قهر الهى) كه به تمسخر مىگرفتند، آنان را فرا گرفت.
پس چون عذاب ما را دیدند گفتند: «به خداوند یكتا ایمان آوردیم و به آن چه (از قبل) شرك مىورزیدیم كافر شدیم».
نکته ها
در طول تاریخ بشر، افرادى به خاطر علومى كه سبب تمدن و پیشرفت و كسب ثروت است و یا به خاطر آگاهىهایى كه از اقوام و نیاكان درباره عقائد خود دارند خود را از وحى و انبیا بى نیاز مىپندارند. آرى انسانهاى كم ظرفیّت همین كه چند كلمهاى فراگرفتند یا مدرك و مقامى به دست آوردند مغرور مىشوند.
در قرآن سه مرتبه جملهى «نصیباً من الكتاب» آمده كه به معناى علم داشتن به گوشهاى از كتاب است و در هر سه مورد افرادى گرفتار انحراف شدهاند چون از علم كافى برخوردار نبودند بلكه نصیبى از علم داشتند؛
یك جا مىفرماید: كسانى كه نصیبى از علم دارند به حقّ پشت مىكنند.(188)
در جاى دیگر مىفرماید: آنان به جاى حقّ گمراهى را خریدند.(189)
و در آیهاى دیگر مىفرماید: این گروه به جاى ایمان به خدا و رسول به بت و طاغوت ایمان مىآورند.(190)
به هر حال علم كم، انسان را در معرض غرور و خود باختگى و دین فروشى قرار مىدهد. در این آیه نیز مىفرماید: علم اندك مانع حقّ پذیرى است. «فرحوا بما عندهم من العلم»
قرآن براى علم سه مرحله بیان كرده است:
الف) علم مفید كه سبب رشد معنوى انسان باشد، همان گونه كه موسى به خضر علیهما السلام گفت: آیا اجازه مىدهى من همسفر تو باشم تا از آنچه مىدانى و سبب رشد من است به من بیاموزى.(191)
ب) علم بى فایده، نظیر علم به عدد اصحاب كهف كه آیا سه نفر بودند یا پنج نفر یا هفت نفر، زیرا مهم تصمیم آنان براى حفظ دینشان بود.(192)
ج) علم مضرّ، نظیر علم سحر و جادو براى جدایى میان زن و مرد.(193)
پيام ها
1- فرستادن پیامبران براى اتمام حجّت یكى از سنّتهاى الهى است. «جاءتهم رسلهم»
2- انبیا به سراغ مردم مىرفتند. «جاءتهم رسلهم»
3- غرور علمى، مانع حقّ پذیرى است. «جاءتهم رسلهم بالبینات فرحوا بما عندهم من العلم»
4- علوم و تجربههاى بشرى نمىتواند جایگزین تعالیم الهى شود و انسان را از انبیا بى نیاز كند. «جاءتهم... بالبینات... عندهم من العلم»
5 - انبیا براى دانشمندان نیز حجّت هستند. «جاءتهم رسلهم بالبینات فرحوا بما عندهم من العلم»
6- قهر و عذاب الهى بعد از اتمام حجّت است. «جاءتهم... بالبینات... حاق بهم...»
7- همهى انبیا معجزه داشتند. «جائتهم رسلهم بالبینات»
8 - راه فرارى براى كافران در قیامت وجود ندارد. («حاق بهم»
9- مغرور شدن به علم خود، سبب تحقیر و استهزاى وعدههاى الهى است. «عندهم من العلم... یستهزؤن»
10- اگر شادى، انسان را از پیمودن راه تكامل بازدارد ارزش ندارد. «فرحوا بما عندهم من العلم... یستهزؤن»
11- یكى از سنّتهاى خداوند حمایت از پیامبران با نزول قهر و عذاب بر كافران است. «حاق بهم ما كانوا یستهزؤن»
12- قهر خدا به خاطر عملكرد خود انسانهاست. «حاق بهم ما كانوا یستهزؤن»
13- استهزاى امروز سبب قهر فراگیر فرداست. «و حاق بهم ما كانوا یستهزؤن»
14- كارهاى ناشایست در صورتى به قهر الهى تبدیل مىشود كه دائمى باشد. «كانوا یستهزؤن»
15- منطق مخالفان در برابر برهان و معجزه انبیا، تمسخر و استهزا است. «رسلهم بالبینات... یستهزؤن»
16- ایمان در حال اضطرار ارزش ندارد، گرچه واقعى باشد. «فلمّا رأوا بأسنا قالوا آمنّا»
17- گروهى تا قهر الهى را نبینند ایمان نمىآورند. «فلما رأوا بأسنا قالوا آمنّا»
18- شرك، پایه و اساس ندارد. مشركان نیز به شرك خود كافر مىشوند. «كفرنا بما كنا به مشركین»