ترجمه
و هرگاه به انسان كافر نعمتى بخشیم، روى گرداند و خود را كنار كشد و هرگاه شرّى به او رسد پس دعایى طولانى كند.
نکته ها
كلمهى «نَأى» به معناى دور شدن است؛ و هرگاه با واژه «جانب» بكار رود، كنایه از تكبّر و غرور است. «نأى بجانبه» یعنى به خاطر نعمت و رفاه مغرور شد و متكبرانه خود را كنار كشید. كلمهى «عریض» به معناى پهن و كنایه از دعاى زیاد است.
سؤال: درآیه 49 خواندیم: «اذا مسّه الشرّ كان یؤوسا» همین كه شرّى به انسان رسید دچار یأس مىشود ولى در این آیه مىفرماید: «اذا مسّه الشرّ فذو دعاء عریض» همین كه شرّى به انسان رسد، دعایى طولانى دارد، سؤال این است كه چگونه انسان مأیوس دعا مىكند؟
پاسخ: مفسّران به این پرسش، پاسخهاى متفاوتى دادهاند:
در تفسیر روح البیان چنین آمده است: بعضى مردم به هنگام گرفتارى مأیوس مىشوند و بعضى دیگر دعا مىكنند.
برخى در پاسخ این سؤال گفتهاند: انسان از اسباب عادّى مأیوس مىشود ولى از خدا درخواست مىكند. ولى لحن آیه توبیخ است و یأس از اسباب عادّى و توجّه به خدا كار نیكویى است و توبیخ ندارد.
در تفسیر نمونه آمده است كه انسان ابتدا دعا مىكند ولى كمكم مأیوس مىشود و این دعا و یأس در دو مرحله است.
شاید بتوان گفت كه مراد از دعا، استمداد از خداوند نیست، بلكه همان یأس است كه به صورت جزع و جیغ و ناله اظهار مىكند و هر دو آیه یك مسأله را مطرح مىكند لكن در یك جا مىفرماید: مأیوس است و در جاى دیگر مىفرماید: به خاطر یأس جیغ و داد مىزند، نظیر آیهى «اذا مسّه الشر جزوعا»
پيام ها
1- رفاه یا سختى در میدان زندگى براى بروز و ظهور خصلتهاى آدمى و آفات روحى اوست. «اذا انعمنا... و اذا مسّه الشّر»
2- رفاه، مایهى غفلت است. «انعمنا... اعرض»
3- نعمتها از خداست «انعمنا» ولى حوادث تلخ نتیجه عملكرد یا خصلتهاى بد خود انسان است. «مسّه الشّر» (شرّ به خدا نسبت داده نشده است)
4- انسان تربیت نشده كم ظرفیّت است. «اذا مسّه الشرّ فذو دعاء عریض»
5 - مشكلات و تنگناهاى زندگى در مقابل نعمتهاى اعطا شده از سوى خداوند به او اندك است. (براى نعمت كلمه «انعمنا» آمده، ولى براى شرّ كلمه «مسّه» آمده كه به معناى تماس ساده است.)