ترجمه
و(ازدواج با) زنان شوهردار (نیز بر شما حرام شده است،) مگر آنان كه (به حكم خداوند، در جنگ با كفّار) مالك شدهاید. (این احكام،) نوشته و قانون خدا بر شماست. و جز اینها (كه گفته شد،) براى شما حلال است كه (زنان دیگر را) به وسیلهى اموال خود، به قصد پاكدامنى و نكاح، نه به قصد زنا، طلب كنید. پس هرگاه از آن زنان، (به نكاح موقّت) كام گرفتید، مهرشان را به عنوان یك واجب بپردازید و پس از تعیین مهر، در (تغییر مدّت عقد یا مقدار مهر) آنچه با یكدیگر توافق كنید، بر شما گناهى نیست. همانا خداوند دانا و حكیم است.
نکته ها
كلمهى «مُحصَنات» از نظر لغوى، یعنى آنچه در حِصن و حریم باشد و از دسترسى دیگران منع شود. ریشه این كلمه در قرآن، در مورد سه گروه استعمال شده است:
1- زنان عفیف وپاكدامن. چنانكه خداوند درباره حضرت مریم مىفرماید: «التى احصنت فرجها»[256]
2- زنان شوهردار. زیرا شوهر نقش حفاظت از عفت زن را به عهده دارد. مراد از «المحصنات من النساء» در آیه مورد بحث، همین معنى است.
3- زنان آزاده كه اسیر جنگى نبوده و كنیز نیستند. زیرا اسارت سبب پاره شدن پردههاى عفّت و حیاى زن مىگردد و بىعفّتى در میان كنیزان شایع بوده است. مراد از «المحصنات المؤمنات» در آیه بعد، این معناست.
كلمهى «مُسفِحین» از «سفاح» به معناى زنا مىباشد.
اسارت براى زنان كافر، به منزلهى طلاق آنان از شوهران است. مثل ایمان آوردن زن، كه اگر شوهرش به كفر ادامه دهد، ایمان آوردن او را از شوهر جدا مىكند.
ازدواج با زن شوهردار، از نظر اسلام حرام است، از هر مذهب وملت كه باشد. ولى چون اسارت به منزلهى طلاق است، زن اسیر، پس از اسارت به مدّت یكبار قاعده شدن، و اگر باردار است تا وضع حمل باید عده نگهدارد و در مدّت عده هیچ گونه ارتباط زناشویى با او جایز نیست. این طرح زناشویى بعنوان همسر یا كنیز، از طرح بازگرداندن به كفّار یا رها كردن و بىسرپرست گذاشتن، بهتر است.
كلمهى «مُتعة» همچون كلمهى حج، صلوة، ربا و غنیمت، داراى معناى شرعى است، نه لغوى. بنابراین به قول علامه در تفسیر المیزان شكّى در آن نیست كه مراد از جملهى «استمتعتم» مُتعه است.
پرداخت اجر، «آتوهنّ اجورهنّ» در مُتعه مربوط به استمتاع است، «فما استمتعتم» در حالى كه اگر مراد آیه نكاح دائم باشد، باخواندن عقد مهریه لازم است، خواه استمتاع بشود یا نشود، لكن قبل از آمیزش اگر طلاق صورت گرفت، نصف مهریه پرداخت مىشود.
جملهى «فمااستمتعتم به منهنّ فاتوهنّ اُجورهنّ» به فرموده اهلبیتعلیهم السلام[257] واكثر تفاسیر اهلسنّت، مربوط به ازدواج موقّت است كه خلیفه دوّم آن را حرام كرد، با آنكه كسى حقّ تحریم حكم خدا را ندارد. واگر حرام نمىشد به گفته روایات،[258] كسى مرتكب زنا نمىشد مگر افراد شقىّ. ازدواج موقّت یك طرح صحیح است و دنیا بخاطر نداشتن آن، زنا را آزاد كرده است. ازدواج موقّت یك ضرورت اجتماع است و در روایات اهلسنّت مىخوانیم، جواز مُتعه به خاطر دورى از همسر و بروز جنگها بوده كه الآن نیز همان شرایط موجود است. مُتعه طرحى براى حل این مشكل اجتماعى و جلوگیرى از فساد است وتا قیامت هم جنبه شرعى دارد.
دستاویز بعضى این است كه در قرآن موضوع عدّه و ارث و حفظ فروج، نسبت به ازدواج مطرح است و متعه ازدواج نیست. ولى پاسخ ما این است:
اوّلاً نام ازدواج به متعه هم گفته مىشود، و ثانیاً در متعه هم عدّه لازم است وفقط قانون ارث زن از مرد یا بالعكس، در متعه استثنا شده است.
چند پرسش:
1- آیا ازدواج موقّت نقابى بر چهرهى فحشا نیست؟
پاسخ: خیر، زیرا:
الف: در ازدواج موقّت زن فقط در اختیار یك نفر است.
ب: حداقل چهل و پنج روز باید عدّه نگاه دارد.
ج: مولود مُتعه همچون مولود همسر دائمى است.
2- آیا مردان هوسباز از این قانون سوء استفاده نمىكنند؟
پاسخ: ممكن است از هر قانون مفید و ضرورى افرادى سوء استفاده كنند. مگر از انگور شراب نمىسازند؟ مگر زمانى كه بعضى از سفر حج سوء استفاده كردند، باید منكر سفر حج شد؟
3- تكلیف فرزندان مُتعه چیست؟
پاسخ: در حقوق و ارث و امثال آن، هیچ فرقى با فرزندان همسر دائم ندارند.
پيام ها
1- براى ازدواج، نباید سراغ زنان شوهردار رفت. «والمحصنات»
2- زنان اسیر در جنگ با كفّار، نباید بىسرپرست بمانند، یا به كفّار برگردانده شوند، بلكه به عنوان همسر یا كنیز، با مسلمانان رابطهى شرعى داشته باشند. «الا ما ملكت ایمانكم»
3- حرام بودن ازدواج با محارم و زنان شوهر دار و جمع میان دوخواهر، از احكام ثابت، قطعى و تغیرناپذیر الهى است. «حرمت... كتاب اللَّه علیكم»
4- صرف بودجه در مسیر بىعفّتى وفحشا حرام است. «تبتغوا باموالكم... غیر مسافحین»
5 - ازدواج موقّت، شرعى است و مهریه زن باید پرداخت شود. «فما استمتعتم... آتوهن أجورهن»
6- در مهریه، رضایت طرفین شرط است. «فیما تراضیتم به»
7- بعد از پایان مدّت در ازدواج موقّت، مىتوان مدّت یا مهریه را با رضایت طرفین تمدید و اضافه كرد. «لاجناح علیكم فیما تراضیتم به من بعد الفریضة»
8 - ازدواج موقّت و احكام و قوانین ازدواج، برخاسته از علم و حكمت خداوند است. «علیماً حكیماً»
9- علم وحكمت دو شرط لازم براى قانونگذار است. «كتاب اللّه... علیماً حكیماً»