ترجمه
و هر كس از شما، كه توانایى مالى ندارد تا با زنان آزادِ باایمان ازدواج كند، پس از كنیزانِ با ایمانى كه شما مالك آنید، (به زنى بگیرد) و خداوند به ایمان شما داناتر است. همه از یكدیگرید، پس (نگویید: كه من آزادم و تو كنیز. و) با اذن صاحبانشان آن كنیزان را به همسرى درآورید و مهریه نیكو و بهطور شایسته به آنان بدهید، به شرط آنكه پاكدامن باشند، نه اهل فحشا و نه اهل دوست گرفتنهاى پنهانى. پس آنگاه كه كنیزان، صاحب همسر شدند، اگر مرتكب زنا شوند، كیفرشان نصف كیفر زنانِ آزاد است. این (نوع از ازدواج،) براى كسانى از شما رواست كه از (رنج وفشار بىهمسرى و) افتادن به گناه و زنا بر خود بترسد، با این همه، صبر كردن (وازدواج نكردن با كنیزان) برایتان بهتر است و خداوند بخشنده و مهربان است.
نکته ها
چنانكه در نكتههاى آیه قبل گفته شد، مراد از «المحصنات المؤمنات» در این آیه، زنان آزاد است. زیرا در مقابل آن، «فتیاتكم المؤمنات» بكار رفته كه به معناى كنیزان است. قرآن در جاى دیگر نیز در مورد كنیزان، واژهى «فتیات» را بكار برده و مىفرماید: «لاتكرهوافتیاتكمعلىالبغاء»[259] كنیزان خود را برارتكاب زنا اجبار نكنید.
كلمهى «اَخدان»، جمع «خِدن» به معناى دوست ورفیق است، امّا معمولا در مورد كسانى به كار مىرود كه ارتباط با آنها به صورت پنهانى وبراى امور نامشروع است. این كلمه در مقابلِ «مسافحات» بكار رفته كه به معناى كسانى است كه زناى آشكار و علنى دارند.
كلمهى «طَول» به معناى توانایى و داشتن امكانات است و كلمهى «عَنت» به معناى سختى و رنج و مشكلات اشت.
كسانى كه مالك كنیز مىشوند، بدون آنكه نیازى به عقدِ ازدواج باشد، حقّ آمیزش با او را دارند. لذا مراد از ازدواج با كنیزان كه در این آیه مطرح شده است، ازدواج با كنیز دیگران است كه باید با اجازهى صاحبان آنها باشد.
گرچه ازدواج با كنیزان نكوهیده است، امّا در میان آنها زنان برجستهى بسیارى بودهاند كه صاحب كمالات بوده و به همین جهت برخى اولیاى خدا آنان را به همسرى گرفته و از آنان صاحب فرزندانى بزرگ شدهاند.
پيام ها
1- در اسلام، براى موضوع ازدواج، بنبست نیست. «ومن لم یستطع»
2- قانونگذار باید به نیازهاى طبیعى افراد جامعه از یك سو و فشارهاى اقتصادى آنان از سوى دیگر توجّه داشته باشد. «و من لم یستطع....»
3- ازدواج با كنیز را تحمّل كنید، ولى ننگ گناه را هرگز. «فمن ما ملكت ایمانكم»
4- از ازدواج با زن آزاد مىتوان صرف نظر كرد، ولى از شرط ایمان نمىتوان گذشت. «فتیاتكم المؤمنات»
5 - ایمان، شرط اساسى در هر ازدواجى است. «المحصنات المؤمنات، فتیاتكم المؤمنات»
6- ایمان ظاهرى براى ازدواج كافى است، ما مأمور به باطن نیستیم. «واللَّه اعلم بایمانكم»
7- ازدواج با كنیز، حقارت نیست. «بعضكم من بعض»
8 - رضایتِ مالك كنیز در ازدواج، مانند اذن پدرِ دختر، شرط است. «باذناهلهنّ»
9- مالكان بدانند كه كنیزان از اهل خودشانند. «اهلهنّ»
10- به كنیزان نیز مثل زنان آزاد، باید مهریه نیكو داد. «آتوهنّ اجورهنّ بالمعروف»
11- مهریه را به خود كنیز بدهید. حقوق اقتصادى و اجتماعى بردگان باید مراعات شود. «آتوهنّ اُجورهنّ»
12- میزان مهریه باید بر اساس عُرف و شئون زن باشد. «بالمعروف»
13- شرطِ بقاى ازدواج، پاكدامنى، دورى از فحشا و روابط نامشروع است. «محصنات غیر مسافحات ...»
14- مجازات زن بدكار اگر كنیز باشد، به خاطر كنیز بودن و محرومیّتهاى آن،به نصف كاهش مىیابد. «فعلیهنّ نصف ما على المحصنات»
15- فراهم آوردن ازدواجهاى سهل و آسان در جامعه، راه جلوگیرى از مفاسد جنسى است. «ذلك لمن خشى العنت»
16- سالمسازى روانى از اهداف اسلام است. «ذلك لمن خشى العنت»
17- صبر و خوددارى، از ازدواج با كنیز بهتر است. «وان تصبروا خیر لكم»