ترجمه
اى كسانى كه ایمان آوردهاید! خدا را اطاعت كنید و از رسول و اولى الامر خود (جانشینان پیامبر) اطاعت كنید. پس اگر درباره چیزى نزاع كردید آن را به حكم خدا و پیامبر ارجاع دهید، اگر به خدا و قیامت ایمان دارید. این (رجوع به قرآن و سنّت براى حلّ اختلاف) بهتر و پایانش نیكوتراست.
نکته ها
آیهى قبل، بیان وظایف حكّام بود كه دادگر و امانتدار باشند، این آیه به وظیفهى مردم در برابر خدا و پیامبر اشاره مىكند. با وجود سه مرجع «خدا»، «پیامبر» و «اولى الامر» هرگز مردم در بنبست قرار نمىگیرند.
آمدن این سه مرجع براى اطاعت، با توحید قرآنى منافات ندارد، چون اطاعت از پیامبر و اولى الامر نیز، شعاعى از اطاعت خدا و در طول آن است، نه در عرض آن و به فرمان خداوند اطاعت از این دو لازم است.
در تفسیر نمونه به نقل از ابن عباس آمده است كه وقتى پیامبر اسلام، هنگام عزیمت به تبوك، على علیه السلام را در مدینه به جاى خود نهاد و فرمود: «انت منّى بمنزلة هارون من موسى» این آیه نازل شد.
در آیه قبل سفارش شد كه امانات به اهلش سپرده شود. این آیه گویا مىفرماید: این سپردن به اهل، در سایه اطاعت از خدا و رسول و اولىالامر است.
تكرار فرمانِ «اطیعوا» رمز تنوّع دستورهاست. پیامبر گاهى بیان احكام الهى مىكرد، گاهى دستور حكومتى مىداد ودو منصب «رسالت» و«حكومت» داشت. قرآن گاهى خطاب به پیامبر مىفرماید: «انزلنا الیك الذّكر لتبیّن للناس ما نزل الیهم» آنچه ر[314]ا نازل كردهایم براى مردم بیان كن. و گاهى مىفرماید: «لتحكم بین الناس بما اراك اللّه»[315] میان مردم بر اساس قوانین الهى، حكومت و قضاوت كن.
قرآن درباره مفسدان، مسرفان، گمراهان، جاهلان، جبّاران و... دستور «لاتطع» و «لاتتّبع» مىدهد. بنابراین موارد «اطیعوا» باید كسانى باشند كه از اطاعتشان نهى نشده باشد و اطاعتشان در تضادّ با اوامر خدا و رسول قرار نگیرد.
در آیه اطاعت از اولىالامر مطرح شده است، ولى به هنگام نزاع، مراجعه به آنان مطرح نشده، بلكه تنها مرجع حلّ نزاع، خدا و رسول معرفى شدهاند. و این نشانه آن است كه اگر در شناخت اولىالامر و مصداق آن نیز نزاع شد به خدا و رسول مراجعه كنید كه در روایات نبوى، اولىالامر اهلبیت پیامبر معرفى شدهاند.[316]
حسینبن ابىالعلاء گوید: من عقیدهام را دربارهى اوصیاى پیامبر واینكه اطاعت آنها واجب است، بر امام صادقعلیه السلام عرضه كردم، حضرت فرمود: آرى چنین است، اینان همان كسانى هستند كه خداوند دربارهى آنان فرموده: «اطیعوا اللّه...» و همان كسانىاند كه دربارهى آنها فرموده: «انمّا ولیّكم اللّه... و هم راكعون»[317]
حضرت علىعلیه السلام در خطبه 125 نهجالبلاغه و عهدنامه مالكاشتر فرمودند: مراد از مراجعه به خدا و رسول، مراجعه به آیات محكمات وسنّتى كه همه بر آن اتّفاق داشته باشند.
حضرت علىعلیه السلام فرمود: هر حاكمى كه به غیر از نظر اهلبیت معصوم پیامبرعلیهم السلام قضاوت كند، طاغوت است.[318]
پيام ها
1- مردم باید نظام اسلامى را بپذیرند و از رهبران الهى آن در قول و عمل پشتیبانى كنند. «اطیعوااللّه و اطیعواالرسول و اولى الامر منكم»
2- اسلام مكتبى است كه عقاید و سیاستش بهم آمیخته است. اطاعت از رسول و اولىالامر كه امرى سیاسى است، به ایمان به خدا و قیامت كه امرى اعتقادى است، آمیخته است. «اطیعوااللّه و اطیعوا الرسول و اولى الامر»
3- سلسله مراتب در اطاعت باید حفظ شود. «اللّه، الرسول، اولى الامر»
4- اولى الامر باید همچون پیامبر معصوم باشند، تا اطاعت از آنها در ردیف اطاعت پیامبر، بىچون و چرا باشد. «اطیعواالرسول و اولى الامر»
5 - اطاعت از حاكمى واجب است كه مؤمن و از خود مردم با ایمان باشد. «اطیعوا... منكم»
6- نام اولى الامر در كنار نام خدا و رسول، همراه با اطاعت مطلق، نشان آن است كه مسئول حكومت و نظام اسلامى باید از قداست والایى برخوردار باشد. «اطیعواالرسول و اولى الامر»
7- نشانهى ایمان واقعى، مراجعه به خدا و رسول، هنگام تنازع و بالا گرفتن درگیرىهاست و اطاعت در شرایط عادّى كار مهمّى نیست. «فان تنازعتم»
8 - یكى از وظایف حكومت اسلامى ایجاد وحدت و حل تنازعات است. «ان تنازعتم...»
9- دین كامل باید براى همهى اختلافها، راه حل داشته باشد. « فى شىء فردوه الىاللّه و الرسول»
10- پذیرش فرمان از حكومتهاى غیر الهى و طاغوت، حرام است. «فردّوه الى اللَّه والرسول»
11- اگر همهى فرقهها، قرآن و سنّت را مَرجع بدانند، اختلافها حل شده، وحدت و یكپارچگى حاكم مىشود. «فردّوه الى اللَّه والرسول»
12- مخالفان با احكام خدا و رسول و رهبران الهى، باید در ایمان خود شك كنند. «ان كنتم تؤمنون...»
13- برنامه عملى اسلام بر اساس برنامه اعتقادى آن است. «اطیعوا... ان كنتم تؤمنون» به عبارت دیگر ایمان به خدا و قیامت، پشتوانهى اجرایى احكام اسلام و مایهى پرهیز از نافرمانى خدا و رسول است.
14- دوراندیشى و رعایت مصالح درازمدّت، میزان ارزش است. «احسن تأویلا»