1. الفاتحة 2. البقرة 3. آل عمران 4. النساء 5. المائدة 6. الأنعام 7. الأعراف 8. الأنفال 9. التوبة 10. يونس 11. هود 12. يوسف 13. الرعد 14. إبراهيم 15. الحجر 16. النحل 17. الإسراء 18. الكهف 19. مريم 20. طه 21. الأنبياء 22. الحج 23. المؤمنون 24. النور 25. الفرقان 26. الشعراء 27. النمل 28. القصص 29. العنكبوت 30. الروم 31. لقمان 32. السجدة 33. الأحزاب 34. سبأ 35. فاطر 36. يس 37. الصافات 38. ص 39. الزمر 40. غافر 41. فصلت 42. الشورى 43. الزخرف 44. الدخان 45. الجاثية 46. الأحقاف 47. محمد 48. الفتح 49. الحجرات 50. ق 51. الذاريات 52. الطور 53. النجم 54. القمر 55. الرحمن 56. الواقعة 57. الحديد 58. المجادلة 59. الحشر 60. الممتحنة 61. الصف 62. الجمعة 63. المنافقون 64. التغابن 65. الطلاق 66. التحريم 67. الملك 68. القلم 69. الحاقة 70. المعارج 71. نوح 72. الجن 73. المزمل 74. المدثر 75. القيامة 76. الإنسان 77. المرسلات 78. النبأ 79. النازعات 80. عبس 81. التكوير 82. الانفطار 83. المطففين 84. الانشقاق 85. البروج 86. الطارق 87. الأعلى 88. الغاشية 89. الفجر 90. البلد 91. الشمس 92. الليل 93. الضحى 94. الشرح 95. التين 96. العلق 97. القدر 98. البينة 99. الزلزلة 100. العاديات 101. القارعة 102. التكاثر 103. العصر 104. الهمزة 105. الفيل 106. قريش 107. الماعون 108. الكوثر 109. الكافرون 110. النصر 111. المسد 112. الإخلاص 113. الفلق 114. الناس
تعداد آیات: 176
تفسير 4. النساء آية 92
Number of verses: 176
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيم
وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلَّا خَطَأً ۚ وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَىٰ أَهْلِهِ إِلَّا أَن يَصَّدَّقُوا ۚ فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ ۖ وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُم مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَىٰ أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ ۖ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللَّهِ ۗ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا 92
هیچ فرد باایمانی مجاز نیست که مؤمنی را به قتل برساند، مگر اینکه این کار از روی خطا و اشتباه از او سر زند؛ (و در عین حال،) کسی که مؤمنی را از روی خطا به قتل رساند، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و خونبهایی به کسان او بپردازد؛ مگر اینکه آنها خونبها را ببخشند. و اگر مقتول، از گروهی باشد که دشمنان شما هستند (و کافرند)، ولی مقتول باایمان بوده، (تنها) باید یک برده مؤمن را آزاد کند (و پرداختن خونبها لازم نیست). و اگر از جمعیّتی باشد که میان شما و آنها پیمانی برقرار است، باید خونبهای او را به کسان او بپردازد، و یک برده مؤمن (نیز) آزاد کند. و آن کس که دسترسی (به آزاد کردن برده) ندارد، دو ماه پی در پی روزه می‌گیرد. این، (یک نوع تخفیف، و) توبه الهی است. و خداوند، دانا و حکیم است.

ترجمه
و هیچ مؤمنى را نسزد كه مؤمن دیگر را بكُشد، مگر از روى اشتباه، و هر كس مؤمنى را به خطا كشت، پس باید برده‏ى مؤمنى را آزاد كند و خونبهاى كشته را به خانواده‏اش تسلیم كند، مگر آنكه (خانواده‏ى مقتول، از دیه‏ى قاتل) بگذرد و اگر (مقتول) با آنكه مؤمن است، از قومى است كه با شما دشمن است (جریمه‏اش فقط) آزاد كردن یك برده‏ى مؤمن است و اگر (مقتول) از قومى باشد كه میان شما و آنان پیمان است، دیه‏ى او را به خانواده‏اش تسلیم كند و برده‏ى مؤمنى را آزاد سازد. و اگر (برده‏اى براى آزاد كردن، یا پولى براى خرید برده) نیافت، پس دو ماه پیاپى روزه بگیرد. این، (تخفیف و) بازگشتى از سوى خدا (به مردم) است، و خداوند دانا و حكیم است.

نکته ها
مسلمانى به نام «عیّاش‏بن ابى ربیعه» كه سالها در مكّه به دست «حارث» شكنجه شده بود، روزى پس از هجرت مسلمانان به مدینه، حارث را در مدینه دید و بى‏خبر از مسلمان شدنش، او را به عنوان كافر شكنجه‏گر كشت. خبر به پیامبر دادند، و این آیه نازل شد.
پرداخت دیه آثارى دارد:
الف: مرهمى براى بازماندگان مقتول است.
ب: جلوگیرى از بى مبالاتى مردم است، تا نگویند قتل خطایى، بها ندارد.
ج: احترام به جان افراد و امنیّت اجتماعى است.
د: جبران خلأ اقتصادى است كه در اثر قتل پیدا مى‏شود.
در جایى كه بستگان مقتول، از دشمنان مسلمین باشند، خونبها به آنان داده نمى‏شود، تا بنیه‏ى مالى دشمنان اسلام تقویت نشود. به علاوه اسلام، ارتباط مقتول مؤمن با خانواده‏ى كافرش را بریده است، پس جایى براى جبران نیست.
امام صادق علیه السلام فرمود: آزاد كردن برده، پرداخت حقّ خدا و دیه دادن پرداخت حقّ اولیاى مقتول است.[341]
یك دیه و خونبهاى كامل، به اندازه‏ى متوسط درآمد یك فرد عادّى است. هزار مثقال طلا یا صد شتر و یا دویست گاو.[342]
در آیه مقدار دیه بیان نشده، تا نیاز به مفسران واقعى قرآن و سنّت پیامبر و اهل‏بیت بیشتر احساس شود.
دیه‏ى پرداختى به خانواده مقتول مسلمان، اوّل آزادى برده مطرح شده، سپس خونبها، «تحریر رقبة و دیة» ولى در بستگان كافر، اوّل سخن از خونبهاست، سپس آزادى برده. «فدیة مسلّمة... وتحریر رقبة» شاید چون خویشانِ غیر مسلمان، توجّهشان بیشتر به مادّیات است ویا آنكه پرداخت دیه، در حفظ وبقاى پیمان مؤثّرتر است.


341) نور الثقلین، ج‏1، ص‏530.
342) تفسیر المیزان.

پيام ها
1- قتل بى‏گناه، در اسلام حرام است. «وما كان لمؤمن ان یقتل»
2- قتل، با ایمان ناسازگار است. «وما كان لمؤمن ان یقتل»
3- مؤمن، جایزالخطاست، باید مواظب باشد. «و من قتل مؤمناً خطأ»
4- احترام جان مسلمان تا حدّى است كه از قتل خطایى هم نمى‏توان به آسانى گذشت. «و من قتل مؤمناً خطأ فتحریر»
5 - خطا، یكى از ملاك‏هاى رفع تكلیف یا تخفیف در كیفر است. «فتحریر رقبة»
6- جبران فقدان مؤمن، با آزاد كردن انسان با ایمان است. «تحریر رقبة مؤمنة»
7- آزادى، نوعى حیات است. وقتى حیات یك نفر گرفته مى‏شود، به جبرانش باید یك نفر را آزاد كرد.[343] «تحریر رقبة»
8 - آزادى بردگان، در لابلاى برنامه‏هاى اسلام گنجانده شده است. «فتحریر رقبةٍ»
9- تسلیم دیه، مشروط به درخواست خانواده مقتول نیست، بلكه وظیفه‏ى قاتل پرداخت آن است. «مُسلّمة الى اهله»
10- به هركس نباید دیه داد، باید به خانواده مقتول داد تا حقّ به حق‏دار برسد. «مسلّمة الى اهله»
11- خانواده‏ى مقتول، مالك خونبها مى‏شود. «مسلّمة الى اهله»
12- تعیین دیه‏ى خطاكار، رمز وجود جریمه در نظام اسلامى است. «دیةٌ مسلّمة»
13- در حالات هیجانى هم، عواطف و رحم نباید فراموش شود و عفو از خطاكار، یك صدقه‏ى پسندیده است. «الاّ ان یصّدقوا»
14- ارزش پیمان تا آنجاست كه گاهى كافر را در ردیف مؤمن قرار مى‏دهد. خونبها را به كافرى كه هم پیمان است باید داد. «فَدیةٌ مسلّمة... و تحریر رقبة»
15- نوع جریمه‏ها باید از یك سو به نفع افراد مؤمن باشد، «فتحریر رقبة مؤمنة» و از سوى دیگر سبب تقویت جامعه‏ى كفّار نگردد. لذا پرداخت دیه و خونبها به دشمن حربى، ممنوع است. «فان كان من قوم عدوٍّ لكم و هو مؤمن فتحریر رقبة»
16- شرط ایمان براى آزاد كردن برده، تشویقى است براى بردگان كه به سراغ پذیرش اسلام بروند. «رقبة مؤمنة»
17- در اسلام و قوانینش، بن‏بست نیست. احكام اسلامى تعطیل نمى‏شود، ولى تخفیف دارد. «فمن لم یجد»
18- در اسلام، جریمه به مقدار توان جسمى و مالى افراد است. «فمن لم یجد»
19- روزه‏هاى پیاپى، وسیله‏اى براى پاكسازى روح است. «صیام شهرین متتابعین»
20- اسلام، به بعد ایمانى افراد تكیه دارد. آزاد كردن برده و پرداخت دیه، دیدنى است، ولى روزه گرفتن، دیدنى نیست و به این وسیله، انسان وجدان دینى و اخلاقى خود را جریمه مى‏كند. «فصیام شهرین متتابعین»
21- جان مؤمن بسیار مهم است، و كفّارات، نوعى تخفیف و ارفاق الهى است. «توبة من الله»
22- قتل غیر عمدى نیز انسان را از لطف خدا دور مى‏كند و پرداخت دیه و آزاد كردن برده راهى است براى برگرداندن لطف الهى به قاتل. «توبة من اللَّه»
23- قوانین الهى، بر اساس علم و حكمت و با ملاحظه‏ى همه‏ى جوانب مسأله است. «كان الله علیماً حكیما»


343) تفسیر المیزان.

Copyright 2015 almubin.com