ترجمه
سوگند به ستاره، چون فرو شود.
همانا یار و مصاحب شما (محمّدصلى الله علیه وآله)، نه گمراه شده و نه منحرف گشته است.
و نه از روى هواى نفس سخن مىگوید.
سخن او جز وحى كه به او نازل مىشود، نیست.
نکته ها
«هَوى» به معناى تمایل به سقوط است و هواى نفس، همان خواستههایى است كه انسان را به سقوط مىكشاند. «ضلّ» به معناى انحراف از مسیر مستقیم است و «غَوى» به انحراف اعتقادى گفته مىشود كه از عقیده باطل برخاسته باشد.
«صاحب» به معناى دوست و یاور است. این واژه در قرآن، چندین بار در باره پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله آمده است،(1) زیرا برخورد پیامبر با مردم، صمیمى، دلسوزانه و دوستانه بود.
آخرین كلمه در سوره قبل (طور)، «نجوم» بود و اولین كلمه در این سوره، «نجم» است.
مراد از «و النّجم اذا هَوى»، یا هنگام طلوع خورشید در هر صبح است كه نور ستارگان بىفروغ مىشود و یا هنگام برپایى قیامت است كه ستارگان سقوط كرده و افول مىكنند.
در مدار توحید، خداوند و پیامبرانش در مقام تأیید یكدیگرند. خداوند، پیامبر را از هر گونه انحراف منزّه مىداند، «ما ضلّ صاحبكم و ما غوى» و پیامبر نیز خداوند را تنزیه مىنماید.
خداوند در معرّفى قرآن فرمود: «ذلك الكتاب لاریب فیه»(2) و در معرّفى پیامبر فرمود: «ما ینطق عن الهوى»، تا حجّت بر مردم تمام شده و جاى هیچ گونه تردید باقى نماند.
قرآن، خطاب به منحرفان مىفرماید: شما مدّت زیادى همنشین و مصاحب پیامبر بودید و خوب مىدانید كه او انحراف ندارد. «ما ضلّ صاحبكم و ما غوى»
امتیاز رهبران الهى از رهبران بشرى در چند چیز است:
1. سابقهى انحراف فكرى ندارند. «ما ضلّ»
2. سابقهى گناه و فسق در عمل ندارند. «ما غوى»
3. دلسوز و مردمى هستند. «صاحبكم»
4. مغلوب هوسهاى خود و دیگران نیستند. «ما ینطق عن الهوى»
مرحوم صدوق در امالى، در مورد اینكه رضایت همه مردم كسب نمىشود و زبان مردم قابل كنترل نیست، مىفرماید: بعضى از مردم حتّى به رسول اكرمصلى الله علیه وآله نسبت هوى و هوس مىدادند و خداوند از حضرت دفاع كرد و فرمود: «و ما ینطق عن الهوى»(3)
در حدیث مىخوانیم كه حمزه عموى از پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله از آن حضرت پرسید: چرا تمام درهایى كه به مسجد باز بود مسدود كردى جز درِ خانه علىعلیه السلام را؟ حضرت آیات اول سوره نجم را تلاوت فرمود: «ان هو الاّ وحىٌ یُوحى»، یعنى من بر اساس فرمان الهى چنین كردم.(4) همچنین هنگامى كه حضرت علىعلیه السلام در غدیرخم به امامت و وصایت تعیین شد، رسول خداصلى الله علیه وآله مورد انتقاد قرار گرفت، ولى حضرت این آیه را تلاوت فرمود: «ان هو الا وحى یوحى»(5)
در پاسخ كفار كه مىگفتند: «ان هذا الاّ اساطیر الاولین»(6) قرآن جز افسانههاى پیشینیان نیست، خداوند با قاطعیّت مىفرماید: «ان هو الاّ وحىٌ یوحى» سخنان او جز وحى نیست.
گرچه قرآن، كتاب شعر نیست و آیات آن، حكم بیتهاى شعر را ندارد، امّا از نظم خاصى در كلمات و عبارات برخوردار و قرائت آن زیبا و موزون است. «هَوى - غَوى - الهَوى - یُوحى»
پيام ها
1- به مظاهر طبیعت چون نشانه خدا هستند، مىتوان سوگند یاد كرد. «و النّجم»، «و الشّمس»، «و القمر»
2- حركت ستارهها به سوى افول و انهدام است و در آینده متلاشى مىشوند. «والنّجم اذا هوى»
3- در راه تبلیغ دین، تهمتها بسیار است، ولى خداوند دفاع مىكند. «ما ضلّ صاحبكم و ما غوى»
4- انبیا، عمرى در میان منحرفان بودند، ولى منحرف نشدند و این خود یك نشانه عظمت است. «ما ضلّ صاحبكم»
5 - كرات بزرگ آسمانها منهدم شدنى است، ولى پیامبر و سخنان او، همچنان استوار است. «والنّجم اذا هوى . ما ضلّ صاحبكم و ماغوى . و ما ینطق عن الهوى»
6- فرمان و سخن پیامبر، حجّت و لازم الاجراست. «و ما ینطق عن الهوى»
7- پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله نه در گذشته انحراف داشته، «ما ضلّ» و نه در آینده انحرافى خواهد داشت. «و ما ینطق عن الهوى»
8 - هر چه مقام و مسئولیّت بالاتر باشد، تضمین بیشترى براى سلامتِ مسئول لازم است. «ما ضلّ - ما غوى - ما ینطق»
9- در مدیریّت، باید از افراد پاك، دفاع و دامن آنها از تهمت پاك گردد. «ما ضلّ صاحبكم...»
10- هم پیامبر بر حق است وهم سخن او. «ماضلّ صاحبكم... - اِن هو الاّ وحى یوحى»
11- سخن پیامبر، نه برخاسته از تمایلات شخصى و نه برخاسته از محیط اجتماعى است. «اِن هو الاّ وحى یوحى»
12- اختیار نزول وحى در محتوى، زمان، مكان و مقدار، با خداست. «یوحى»
13- هوى و هوس، با وحى سازگار نیست. «و ما ینطق عن الهوى اِن هو الاّ وحى یوحى»
توضيحات
سیماى سوره نجم
این سوره شصت و دو آیه دارد و در مكّه نازل شده و از سورههایى است كه داراى سجده واجب مىباشد.
نام سوره برگرفته از آیه اول است كه خداوند به ستاره سوگند یاد مىكند.
در این سوره به جایگاه وحى و شیوه نزول آن بر دل پیامبر اشاره شده و همچون سوره اسراء، معراج پیامبر به آسمانها مطرح شده است. بخش دیگرى از سوره، به رسوم خرافى مشركان در مورد بتها و پرستش فرشتگان پرداخته و آنها را محكوم كرده است.
امّا روح حاكم بر سوره، توجّه به قیامت و حالات نیكان و بدان است كه معیار كیفر و پاداش الهى واقع مىشود.