ترجمه
آیا (مىپندارید كه) انسان، به هر چه آرزو دارد مىرسد؟
پس آخرت و دنیا براى خداوند است.
و چه بسا فرشتگانى كه در آسمانها هستند، (ولى) شفاعت آنان سودى ندارد، مگر بعد از آن كه خداوند براى هر كه بخواهد و رضایت دهد، اجازه شفاعت دهد.
نکته ها
«تمنّى» به معناى آرزو است، خواه امر ممكن یا محال، منطقى یا بى اساس.(27) امّا «رجا» در مورد آرزوهاى شدنى، «طمع» در مورد آرزوهایى كه حصول آن نزدیك است و «أمل» در مورد آرزوهایى كه بدست آوردنش مشكل باشد بكار مىرود.(28)
اسلام براى اصلاح رفتار، سرچشمه افكار را اصلاح مىكند. براى اینكه به امید كسب عزّت و قدرت به سراغ این و آن نرویم، مىفرماید: «انّ العزّة للّه جمیعا»(29) تمام عزّت از اوست. «انّ القوّة للّه جمیعا»(30) تمام قدرت از اوست.
در این آیه نیز مىفرماید: آخرت و دنیا مخصوص خداست، پس چرا از غیر او توقّع دارى؟!
هستى به ارادهى خداوند مىچرخد، نه به آرزوى ما. امام علىعلیه السلام مىفرماید: «عرفت اللّه بفسخ العزائم و نقض العهود»(31) خدا را از این راه شناختم كه برخى تصمیمهاى مهم بشر فسخ و برخى عهدهاى او نقض شده است، یعنى هستى با اراده او مىچرخد نه با تصمیم ما.
امام صادقعلیه السلام فرمود: نه فرشته و نه پیامبر، در برابر قهر الهى، نمىتوانند شما را نجات دهند. هر كس انتظار شفاعت دارد، در جستجوى رضاى خدا باشد.(32)
سؤال: آیا شفاعت یك نوع پارتى بازى نیست؟
پاسخ: هرگز، زیرا:
الف) كسى مورد شفاعت قرار مىگیرد كه با فكر و عمل، براى خود استحقاق شفاعت را ایجاد كرده باشد. بنابراین بر خلاف پارتى، شفاعت قانون و ضابطه دارد.
ب) در شفاعت، حقى از بین نمىرود ولى در پارتى بازىحقوق دیگران ضایع مىشود.
ج) شفاعت كننده، از شفاعت شونده انتظارى ندارد، بر خلاف پارتىبازى كه شخصى كه كار را انجام داده است، انتظاراتى دارد.
د) هدفِ شفاعت كننده، رستگارى شفاعت شونده است، ولى هدف در پارتىبازى كامیابى دنیوى است.
ه) شفاعت، وسیله تربیت و رشد است، زیرا شفاعت شونده با اولیاى خدا كه شفاعت كننده هستند، رابطهى معنوى برقرار مىكند.
«لمن یشاء» را دو گونه مىتوان معنا كرد:
الف) هر كسى را كه خدا بخواهد، به او اجازه شفاعت كردن مىدهد.
ب) هر كسى را كه خدا بخواهد، به او اجازه شفاعت شدن مىدهد.
سؤال: آیا شفاعت موجب تشویق انسانها به گناه نمىشود؟
پاسخ: هرگز، زیرا اولاً معلوم نیست چه كسى شفاعت مىشود و ثانیاً آیا ساختن یك دارو براى رفع مسمومیّت، انسانها را به مسموم شدن و زهر خوردن تشویق مىكند؟!
نگاهى به آرزو در روایات و آیات
ارزش آرزو:
آرزو، عامل و انگیزه حركت و رشد است. رسول اكرمصلى الله علیه وآله فرمودند: «لولا الامل ما رضعت والدة ولدها و لا غرس غارس شجرها»(33) اگر آرزو نبود، نه مادرى كودك خود را شیر مىداد و نه كشاورزى درختى را مىكاشت.
حضرت عیسىعلیه السلام، پیرمردى را دید كه بیل در دست دارد و زمین را شخم مىزند، گفت: خدایا! آرزو را از این مرد بگیر. دید پیرمرد بیل را كنار گذاشت و خوابید. پس از مدتى، حضرت عیسى از خدا خواست كه آرزو به او برگردد، مشاهده كرد كه پیرمرد بلند شد و شروع به كار كرد.(34)
مهار كردن آرزو:
آرزوها باید در چارچوب امكانات، استعدادها، شرایط و ظرفیّت باشد وگرنه سر از موهومات در مىآورد. امام علىعلیه السلام فرمودند: بیشترین ترس من بر شما، از هوا پرستى و آرزوهاى طولانى است.(35)
آرزوهاى منفى:
در قرآن از بعضى آرزوها انتقاد و نهى شده است. نظیر كسانى كه آرزو داشتند ثروت قارون را داشته باشند و مىگفتند: «یا لیت لنا مثل ما اوتى قارون»(36)
یا آرزو دارند مورد ستایش نابجا قرار گیرند: «یحبّون أن یحمدوا بما لم یفعلوا»(37)
یا آرزو دارند بر دیگران برترى داشته باشند. «تلك الدار الاخرة نجعلها للذین لا یریدون علوّاً فى الارض»(38)
بارها خداوند با جملات: «لاتعجبك اموالهم»(39) و «لاتمدّنّ عینیك»(40) مؤمنان را از نگاههاى آرزومندانه به سرمایه داران و مرفّهان باز داشته است.
آرزوهایى كه به آن نمىرسند:
در قیامت بارها مجرمان «یا لیتنى» (اى كاش!) مىگویند، ولى چه سود كه دیگر دیر شده است، از جمله:
«یا لیتنى كنت ترابا»(41) اى كاش خاك بودم. (خاك، یك دانه مىگیرد و یك خوشه مىدهد. خاك، فاضلاب را مىگیرد و آب زلال مىدهد، ولى بعضى انسانها جز فسادكارى نمىكنند.)
«یا لیتنى اتّخذت مع الرسول سبیلا»(42) اى كاش! راهى همراه پیامبر انتخاب كرده بودم.
«یا لیتنى لم اوت كتابیه»(43) اى كاش نامه عملم به دستم نمىرسید!
«یا لیتنى قدّمت لحیاتى»(44) اى كاش براى روز حیاتم، چیزى از پیش فرستاده بودم!
«یا لیتنا نردّ و لا نكذّب»(45) اى كاش ما به دنیا بازگشته و دیگر تكذیب نمىكردیم!
پيام ها
1- به امید شفاعت و كارگشایى دیگران راه خدا را ترك نكنید كه به این آرزو نخواهید رسید. «ام للانسان ما تمنّى»
2- رها كردن هدایت الهى «من ربّهم الهدى» و به سراغ آرزوهاى خیالى رفتن محكوم است. «أم للانسان ما تمنّى»
3- ولایت و حاكمیّت مطلقه در آخرت و دنیا مخصوص خداست، به سراغ غیر او نرویم. «فللّه الاخرة و الاولى»
4- غیر خدا هر كه و هر چه باشد، زودگذر است و ماندگار نیست. «فللّه الاخرة و الاولى»
5 - اصل، اراده حكیمانه خداوند است، خواه آرزوهاى ما با آن همساز باشد یا نباشد. «أم للانسان ما تمنّى فللّه الاخرة و الاولى»
6- جلوهى مالكیّت خداوند، در قیامت بیشتر است. «الاخرة و الاولى» (نام آخرت قبل از دنیا آمده است.)
7- حتّى فرشتگان مقرّب، بدون اذن خدا قدرت شفاعت ندارند، چه رسد به بتها. «الا اسماء سمّیتوها... و كم من ملك»
8 - چون آخرت و دنیا مخصوص خداست، پس اذن و رضایت او در شفاعت ضرورى است. «فللّه الاخرة و الاولى... الا ان یاذن اللّه»
9- نه هر موجودى حق شفاعت دارد، نه هر خلاف كارى شفاعت مىشود. بلكه شفاعت براى كسى است كه خدا بخواهد و شكى نیست كه خواست خداوند نیز حكیمانه و طبق اصول و ضوابط است. «...لمن یشاء»