ترجمه
(وحى را خداوندِ) قوى قدرت به او آموخت.
(خداوندِ) صاحب صلابت كه سلطه یافت.
در حالى كه او در افق برتر بود.
سپس نزدیك شد پس نزدیكتر.
تا جایى كه فاصلهاش به اندازه دو كمان یا كمتر شد.
پس به بندهاش وحى كرد، آنچه را وحى كرد.
قلب، آنچه را دید دروغ نخواند.
نکته ها
«مِرَّه» به معناى تابیده شده و محكم است و در قدرت و توانایى به كار مىرود، چنانكه رسول خداصلى الله علیه وآله فرمود: صدقه بر «مرّه» و «سوىّ»، یعنى افراد توانمند، روا نیست.(7)
«دنى» یعنى نزدیك شد، ولى «تدلّى» یعنى خیلى نزدیك شد تا جایى كه از شدّت نزدیكى وابسته شد. «قاب» معادل كلمه مقدار و «قوس» به معناى كمان است. تعبیر به «قاب قوسین» كنایه از شدّت نزدیكى و تقرّب پیامبر به خداوند به هنگام نزول وحى است.
در اینكه مراد از «شدید القوى» خداوند است یا جبرئیل، بحث و گفتگو است، ولى این عنوان، در موارد دیگر فقط براى خدا آمده است. مثلاً در دعاى ندبه مىخوانیم: «و أرِه سیّده یا شدید القوى» خداوندا! امام زمان را به ما نشان بده، یا در دعاى وارده از امام حسنعلیه السلام براى دفع شرّ ظالم مىخوانیم: «یا شدید القوى یا شدید الِمحال»(8).
به علاوه در آیات دیگر، خداوند، معلّم قرآن معرّفى شده است، از جمله:
«الرّحمن علّم القرآن»(9) معلّم قرآن، خداوند رحمان است.
«علّمك ما لم تكن تعلم»(10)، خداوند چیزهایى را كه نمىتوانستى بیاموزى، به تو آموخت.
البتّه در سوره تكویر دربارهى جبرئیل مىخوانیم: «ذى قوّة»(11) ولى بسیار تفاوت است میان «ذى قوّة» و «شدید القوى». بنابراین منظور از «شدید القوى» خداوند است.
در این آیات به مسئله معراج پیامبرصلى الله علیه وآله اشاره شده كه ما سیمایى از معراج را در جلد هفتم تفسیر نور به مناسبت آیه اول سوره اسراء بیان نمودیم.
در تفسیر روح المعانى آمده است: در جاهلیّت، هنگامى كه دو نفر هم قسم مىشدند، كمانهاى خود را در كنار هم قرار مىدادند و زه آن را مىكشیدند و هر دو یك تیر مىانداختند، كنایه از آن كه هر دو یكى شدهاند.
فرشته، در افق اعلى نیست، بلكه در افق مبین است و پیامبر بسیار بالاتر است و مىتواند او را مشاهده كند. «و لقد رأه بالافق المبین»(12)
خداوند مكان ندارد و منظور از افق اعلى (ناحیه برتر)، مكان خاصّى نیست، بلكه مراد اوج بلند مرتبگى و كنایه از احاطه و تسلّط همه جانبه خداوند است.
وحى در زمین، با واسطه است، «نزل به روح الامین على قلبك»(13)، جبرئیل، قرآن را بر قلب تو نازل كرد. امّا در اینجا كه سخن از معراج پیامبر است، فرمود: «فاوحى الى عبده ما اوحى» یعنى در مقام قرب خبرى از واسطه نیست و فرشته مقرب هم راهى به آنجا ندارد.
از امام سجادعلیه السلام پرسیدند: علت معراج پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله چه بود، مگر خدا مكان دارد؟ حضرت فرمود: معراج براى آن بود كه خداوند، ملكوت آسمانها و آنچه را در آنهاست از عجایب صنعت و ابتكار، به پیامبرش نشان دهد.(14)
كلاسى كه پیامبرصلى الله علیه وآله در معراج دید، كلاس ویژهاى بود:
محل كلاس: برترین مكان. «و هو بالافق الاعلى»
استاد: (خداوند) قوىترین استاد. «علّمه شدید القوى»
محتواى درس: (وحى) محكمترین سخن. «ان هو الا وحى یوحى»
از امام سؤال كردند: «هل رأى رسول اللّه ربّه» آیا پیامبر در معراج پروردگارش را دید؟ حضرت فرمودند: «نعم بقلبه رآه» آرى، خدا را به قلبش مشاهده كرد. سپس این آیه را تلاوت فرمودند: «ما كذب الفؤاد ما رأى»(15)
امام رضاعلیه السلام فرمود: آیه «لقد رأى من آیات ربّه الكبرى»(16)، آیه «ما كذب الفؤاد ما رأى» را تفسیر مىكند، یعنى مراد از رؤیت در آیه، دیدن آیات الهى است، نه ذات خداوند.
پيام ها
1- دین به قدرى ارزش دارد كه باید معلّم آن، خداوندى باشد كه داراى قدرت بىنهایت است، «علّمه شدید القوى» و شاگرد آن، پیامبرى باشد بىلغزش و معصوم. «ما ضلّ صاحبكم»
2- دریافت علوم الهى، نیازمند ظرفیّت خاصى است. «ما ضلّ صاحبكم و ما غوى... علّمه شدید القوى»
3- یكى از راههاى شناخت افراد، شناخت استاد است. «ما ضلّ صاحبكم... علّمه شدید القوى»
4- وحى، همان تعالیم الهى است. «یوحى... علّمه شدید القوى»
5 - تحلیلها و تهمتهاى ناروا را پاسخ دهید. در مقابل كسانى كه مىگفتند: این قرآن را دیگران به پیامبر آموختهاند، «یعلّمه بشر»(17)، خداوند مىفرماید: «علّمه شدید القوى»
6- علم پیامبر از جانب خداوند است. «علّمه شدید القوى»
7- علم الهى، از قدرت او جدا نیست. «علّمه شدید القوى»
8 - تنها خداوند قدرتمندترین است، قدرتهاى غیر الهى سست است. «...شدید القوى»
9- معلّم باید در كار خود توانا باشد. «علّمه شدید القوى»
10- با تعلیم خدا، یك اُمّى مىتواند معلّم تمام بشریّت شود. «علّمه شدید القوى»
11- همه بشر شاگردان خداوند هستند، «علّم الانسان ما لم یعلم»(18) ولى شخص پیامبر شاگرد مخصوص اوست. «علّمه شدید القوى»
12- برنامههاى الهى براى بشر، بسیار محكم و كامل است. «علّمه شدید القوى ذو مرّة...»
13- تقرّب به خدا، مرحله به مرحله و گام به گام است. «دنا فتدلّى»
14- رابطه معلّم و شاگرد باید نزدیك و صمیمى باشد. «دنا فتدلّى»
15- در سخن، از واژگان و ادبیات مخاطب استفاده كنیم و به لسان قوم سخن بگوییم. «قاب قوسین» (در فرهنگ عرب، نزدیكى دو كمان، نشانه نزدیكى صاحبان آنها بود.)
16- قرب به خداوند براى بندگان، محدودیّت ندارد. «او ادنى» چون فرشتگان نمىتوانند.
17- مردان خدا، در زمین باشند یا در آسمان، عبد خدایند. «اسرى بعبده»(19)، «فاوحى الى عبده»
18- بندگى، بستر فراگیرى وحى و عنایت الهى است. «فاوحى الى عبده»
19- پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله هم در دریافت وحى معصوم است و هم در ابلاغ آن. «ما ینطق عن الهوى... ما كذب الفؤاد ما رأى»
20- آن شهود باطنى حجت است كه مورد تأیید خدا باشد. «ما كذب الفؤاد ما رأى»